برای استفاده بهتر از سایت، به حساب تون وارد بشید
راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی، برای برخیها خیلی ساده است؛ ولی برای برخیها به یه دغدغه و یه رویای دستنیافتنی تبدیل شده! من، توی این چند سال، موردهای زیادی رو دیدهام که خیلی دوست داشتن کسبوکار آنلاین خودشون رو راهاندازی کنن؛ ولی نتونستن. کسانی رو میتونم نام ببرم که بعد از چند سال، با این که میدونم دوست دارن کار شون رو راه بندازن، ولی هنوز موفق نشدهاند که کسبوکار اینترنتی شون رو راهاندازی کنن.
البته نکتهی جالب، این ئه که برخی از اونها هنوز در حال بررسی و تحقیق هستن و وقتی ازشون میپرسیم که «چی شد؟»، همین پاسخ رو بهمون میدم که هنوز دارن بررسی میکنن! این که چرا اونها نتونستهاند که بیزینس اینترنتی خودشون رو راهاندازی کنن، دلیلهای مختلفی داره که من میخوام چند تا از اونها رو نام ببرن که بین شون مشترک ئه. یعنی اون دلیلها و اون مشکلها، باعث میشن که راهاندازی کسبوکار شون به تعویق بیفته!
در واقع، اگر بخوام بهتر بگم، اونها درگیر مشکلهای مادی نیستن؛ بلکه بیشتر به تفکرهای اشتباهی دچار شدهاند که اونها رو شک انداخته و همیشه سر دوراهی هستن! پس، این نوشته برای اون دوستهایی ئه که خیلی علاقه دارن که کسبوکار اینترنتی خودشون رو راهاندازی کنن؛ ولی بنا به هر دلیلی نتونستهاند. من میخوام که با هم چند تا از اون دلیلهایی رو که باعث چنین چیزی شدهان، بررسی کنیم و ببینیم که چطور باید با هر کدوم شون، رفتار کنیم؟!
البته این رو هم به یاد داشته باشید که شاید نتونم همهی دلیلها رو توی این نوشته بگم؛ ولی تلاش ام رو میکنم که به همه شون اشاره کنم. برخی از دلیلها هم هستن که قبلاً توی نوشتههای دیگه بهشون اشاره کردهام. مثلاً یکی از مهمترین دلیلهایی که باعث عقب افتادن راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی میشه، بیماری کمالگرایی ئه که خیلی از ما در ابتدای راه بهش دچار میشیم و من، اون رو توی نوشتهی «یک فاجعه به نام «کمالگرایی در کسبوکار اینترنتی»!» به طور مفصل خدمت تون توضیح دادهام. پس، حتماً اون رو هم بخونید.
بذارید که این دلیل رو با یه داستان واقعی از خودم بهتون توضیح بدم تا شاید موضوع رو بهتر درک کنید. البته فکر میکنم که از این جور داستانها برای همه مون پیش اومده؛ ولی خب، تعریف کردن اون، خالی از لطف نیست. این داستان، به چند سال پیش و به یکی از دوستهای دبیرستانی من برمیگرده! اون زمانی که من توی دوران دانشگاه، هم درس میخوندم و هم توی حوزهی کسبوکارهای اینترنتی، دورکاری میکردم. برای همین، با پستهایی که توی اینستاگرام از خودم و رویدادهای روزانه ام میذاشتم، یه سری از دوستها ام میدونستن که من دارم چی کار میکنم.
همین طور که من داشتم زندگی خودم رو میکردم، یه روزی توی کتابخانه دیدم که گوشی ام داره زنگ میخوره و دیدم که یکی از دوستهای دوران دبیرستان ئه. گوشی رو جواب دادم و فهمیدم که ایشون میخواد که از من برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی اش راهنمایی بگیره. من هم قبول کردم و هر چیزی رو که میدونستم بهش گفتم و فکر میکنم که یکی از کاملترین مشاورههای زندگی ام بود! اون هم خیلی خوب به حرفهای من گوش میداد و سوالهای خوبی رو هم میپرسید.
خلاصه، از اون تماس تلفنی گذشت تا این که چند روز بعد، دوباره همدیگر رو دیدیم و این بار، با سوالهای دقیقتری به سراغ من اومده بود و من، چون تسلط کافی به موضوع داشتم، باز هم خیلی خوب راهنمایی اش کردم. اون روز هم گذشت و من دیگه پیگیر کارها اش نشدم تا این که بعد از چند ماه توی یه دورهمی، اون رو دیدم و وقتی که ازش پرسیدم «چی شد؟»، گفت که هنوز داره تحقیق و بررسی میکنه.
اون دورهمی هم تمام شد و چند ماه بعد، من توی یه هلدینگ توی تهران سر یه پروژه داشتم کار میکردم تا این که به طور تصادفی اون رو توی همون خیابان دیدم. شاید اولین سوالی که ازش پرسیدم، این بود که کار اش رو به کجا رسونده و انتظار داشتم که بگه چند هزار تا کاربر داره و درآمد کمابیش خوبی رو هم داره؛ ولی بهم گفت که بیخیال اش شده و حالا داره توی یه شرکت برای کنترل پروژه کار میکنه و یه درآمد کارمندی معمولی رو هم داره.
من دیگه سوالها ام رو ادامه ندادم و باهاش خداحافظی کردم؛ چون از این موردها زیاد دیده بودم و میدونستم که چه دلیلهایی پشت این رفتار هست. شاید یکی از دلیلهای مهم برای اون دوست من، این بود که با کارمندی و رانندگی و هر کار دیگهای، خیلی زود به یه درآمدی میرسید؛ در حالی که توی راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی این جوری نیست و زمان میبره که ما بتونیم به یه درآمد خوب برسیم.
شما از روز اولی که کارمند میشید، حقوق تون رو در نظر میگیرن و اگر مسافرکشی هم بکنی، به محض پیاده شدن مسافر تون، کرایه تون رو دریافت میکنید؛ ولی توی راهاندازی کردن یه کسبوکار، هرگز این جوری نیست و از چند هفته تا چند ماه، زمان میبره که شما بتونید به اولین درآمد تون برسید. شاید باور نکنید، ولی همین دلیل ساده، خیلیها رو برای راهاندازی کسبوکار شون منصرف میکنه!
شاید خندهدار باشه؛ ولی هم داشتن ایده و هم نداشتن ایده، میتونه باعث بشه که کسبوکار اینترنتی تون رو راهاندازی نکنید! برخیها از این نگران اند که چرا هیچ ایدهای به ذهن شون نمیرسه که کار شون رو شروع کنن و برخیها هم هستن که انقدر ایدههای زیادی دارن که نمیدونن از کدام شون شروع کنن!
در واقع، اونها چند تا ایده دارن و از کسی مانند من میپرسن که کدام شون بهتر ئه و کدام شون پولسازتر ئه و بهتر ئه که روی اون کار کنن؛ البته نه من و نه هیچ کس دیگهای نمیتونه بگه که سراغ چه ایدهای برن و ما فقط میتونیم اونها رو راهنمایی کنیم؛ چون خودشون باید تصمیم بگیرن.
ما پیشنهاد میکنیم که اول، به علاقه شون توجه کنن و ببینن که به کدام یکی، بیشتر از بقیه علاقه دارن. برخیها هستن که میگن به هر دو یا سه تا ایده شون علاقه دارن؛ برای همین، پیشنهاد میکنیم که ببینید مردم به کدام یک از اونها، بیشتر نیاز دارن و رقابت برای کدام یکی شون بیشتر ئه. معمولاً هر چقدر رقابت توی یه حوزهای بیشتر باشه، نشانگر این ئه که پول بیشتری هم توی اون هست و البته شما باید توانایی خودتون رو هم ببینید که آیا میتونید توی اون حوزهی پر از رقیب، فعالیت کنید؟!
فرض کنید که شما به یه حوزهای علاقه دارید و توش تخصص هم دارید، قدم بعدی، این ئه که توی اینترنت سرچ کنید که ببینید چقدر رقیب دارید و وضعیت اونها چطور ئه. شما هرگز نباید از این بترسید که تعداد رقیبهای زیادی دارید؛ بلکه باید بیشتر به تواناییهای خودتون فکر کنید که آیا میتونید باهاشون رقابت کنید. اگر توی این مورد مشکل دارید، من پیشنهاد میکنم که دو تا نوشتهی زیر رو بخونید:
البته نکتهی دیگهای که باید بهش توجه کنید، این ئه که آیا اون ایده تون کاربردی داره. فرض کنید که شما بخواید وارد کار آموزش آنلاین بشید و بخواید که تخصص تون رو آموزش بدید. خب، شما باید ببینید که آیا اون چیزی که میخواید آموزش بدید، میتونه کاربردی باشه یا نه!
در کل، شما باید برای انتخاب ایده تون، باید چند تا عامل رو در نظر بگیرید:
اگر این موردها رو داشت، میتونیم بگیم که اگر تلاش کنید و اگر بلد باشید، به احتمال زیاد به هدف تون میرسید. ولی همیشه باید این نکته رو هم یاد مون باشه که «اگر ایدهای که در سر دارید اجرا نکنید، مجبور اید که برای اجرا کردن ایدهی دیگران کار کنید».
از این حرفها که بگذریم، یه عده هستن که ایدهی خوبی رو هم دارن و بهش علاقه دارن و حتی این رو هم پذیرفتهاند که در ابتدا، از درآمد هیچ خبری نیست؛ ولی هی امروز و فردا میکنن. هی به خودشون میگن که از فردا یا پسفردا یا هفتهی دیگه شروع میکنن و کسبوکار اینترنتی شون رو راهاندازی میکنن. مانند همون داستانی که براتون تعریف کردم، اونها انقدر امروز و فردا میکنن که یهو میبینن که یک یا دو سال گذشته و هنوز نتونستهاند که کار شون رو راه بندازن.
دلیل همهی به تاخیر انداختنها، این ئه که اونها خودشون رو باور ندارن و در واقع، اعتماد به نفس لازم رو ندارن و باور ندارن که میتونن از پس اش بربیان. برای همین، همیشه کارها رو پشت گوش میاندازن و البته یه سری چیزها رو برای این کار، بهانه میکنن. برای نمونه، برخیها هستن که هنوز بعد از یک سال، دارن دربارهی ایده شون تحقیق و بررسی میکنن. تحقیق کردن، یه چیز خیلی خوبی ئه؛ ولی نه این که یک سال طول بکشه و در واقع، میشه گفت که اون، بهانه شون شده که کار رو شروع نکنن. من که تا حالا ندیدم کسی با امروز و فردا کردن، بتونه بیزینس اینترنتی اش رو راهاندازی کنه.
بذارید یه نکتهی خیلی جالب رو بهتون بگم که ما اون رو توی یکی سایتهای دوستان بررسی کردیم. یکی از دوستهای من هم در زمینهی راهاندازی کسبوکار فعالیت میکنه و محصولهای آموزشی مربوط به اون رو میفروشه. آیا باور تون میشه که خیلی از مشتریهای ایشون، تقریباً بیشتر آموزشهای ایشون رو تهیه کرده بودن؛ ولی هنوز از خودشون کسبوکاری نداشتن؟ در حالی که تمرکز محصولهای ایشون روی راهاندازی یه بیزینس ئه.
به نظر من، مهمترین دلیل، این ئه که همیشه آدمها امروز و فردا میکنن و کارها رو به عقب میاندازن و دلیل اش هم این ئه که اونها خودشون رو باور ندارن. یه چیزی توی دل شون هست که همیشه بهشون میگه که نمیشه و اگر اون کار رو بکنن، شاید شکست بخورن و سرمایه شون رو از دست بدن و بدبخت بشن!
معمولاً هم این دوستها مون، همیشه خودشون رو با بزرگترهای اون حوزهی کاری مقایسه میکنن و فکر میکنن که مدیر سایتها و فروشگاههای اینترنتی معروف، از ابتدا، اونکاره به دنیا اومدهاند یا این که فکر میکنن که اونها از همون روز اول، اون همه پول داشتهاند که تونستهاند اون غول اینترنتی رو بسازن! در حالی که واقعاً این جوری نیست. حداقل من که توی این حوزه با یه عده از همونها همکاری کردهام، به جرئت میتونم بگم که اون طرز فکر درستی نیست و نتیجهی خیالپردازیهای ما است.
البته خیلیها مون هم هستیم که فقط امروز اون افراد رو میبینیم که هم حال خودشون و هم حال کسبوکار شون خوب ئه و کمتر از روزهایی خبر داریم که سختیها و شکستهای زیادی رو تحمل کردهاند. مثلاً اگر شما آپارات و فیلیمو رو یه نمونهی موفق ایرانی میدونید، آیا خبر دارید که مدیرهای اونها، توی لنزور که میخواست جای اینستاگرام رو بگیره شکست خوردن و سایت کلوب هم که یکی از اولین دستاوردهای اونها بود، دیگه از رونق افتاد؟ پس، هرگز فکر نکنید که اونها از همون ابتدا موفق بودهاند. باور کنید که نبودهاند!
همون طور که قبلاً گفتم، یه عده باور ندارن که میتونن از پس کار شون بر بیان؛ ولی خب، یکی از دلیلهایی که باعث چنین چیزی میشه، این ئه که اونها میترسن. در واقع، اونها ترس دارن از این که نتونن و شکست بخورن. همیشه این ترس رو دارن که کسبوکار اینترنتی خودشون رو شروع کنن و اون اندک سرمایهای رو هم دارن، از دست بدن. همین ترسی که توی وجود شون هست، باعث میشه که هرگز نتونن کسبوکار شون رو راهاندازی کنن و در نهایت، قید اش رو میزنن و سراغ چیز دیگهای میرن.
البته فقط ترس از شکست نیست که اعتماد به نفس مون رو ازمون میگیره، بلکه ترس از رقیبها و ترس از ریسک کردن و ترس از حرف اطرافیان و ترسهای دیگهای هم هست که تاثیر میذارن و به سادگی میتونن ما رو از شروع کاری که دوست اش داریم، منصرف کنن. در کل، ترس میتونه روی خیلی چیزها اثر بذاره؛
البته داشتن ترس هم یه چیز طبیعی ئه. کسانی که میخوان کسبوکار اینترنتی شون رو راهاندازی کنن، همیشه این ترسها و ترس از شکست رو دارن؛ ولی خب، این ترس نباید به اندازهای برسه که نذاره کسبوکار مون رو راهاندازی کنیم. نیازی نیست که شما ریسک کنید! در واقع، اگر اصولی کار کنید و برنامهی درستی داشته باشید، نباید ریسکهای بزرگی کنید. شاید ریسکی که یه عده درباره اش حرف میزنن، ریسک تبلیغات باشه و از این میترسن که نکنه هزینهی اون برنگرده. در حالی که روشهای زیادی وجود داره که میشه به طور رایگان یا با هزینهی کمتر، بازدید سایت رو افزایش داد تا دیگه نیازی به ریسکهای بزرگ نباشه.
بنابراین، اون چیزی که من پیشنهاد میکنم، این ئه که نذارید ترس از شکست، جلوی راه تون رو بگیره و این رو هم قبول کنید که شما در نهایت، هر چند کوچک، شکستهایی رو خواهید داشت و ایرادی هم نداره. مگر میشه کسی باشه که کاری رو شروع کنه و بدون شکست خوردن، موفق بشه؟ هرگز این جوری نیست و شک نکنید که شما هم شکستهایی رو خواهید داشت. شاید این جمله، یه چیز تکراری و کلیشهای باشه؛ ولی واقعیت داره. این که شک نکنید شکستها هستن که پیشزمینهی موفقیتهای میشن.
زمانی که شما توی تبلیغات یا تولید محتوا شکست نخورید، مگر میتونید که تبلیغات یا محتوای بهتری رو داشته باشید؟ پس، بیاید قبول کنیم که ما بالاخره شکستهایی رو خواهیم داشت که باعث میشن ازشون درس بگیریم و یاد بگیریم. اصلاً بیاید از یه زاویهی دیگه به این موضوع نگاه کنیم. همون طور که در نوشتهی «اگر به حوزهی کاری مون در کسبوکار اینترنتی علاقه نداشته باشیم!» خدمت تون توضیح دادم، یکی از مهمترین ویژگیهای کسبوکارهای اینترنتی، این ئه که شما باید هر روز اطلاعات تون رو بیشتر کنید.
یکی از موردهایی که باعث میشه اطلاعات مون افزایش پیدا کنه، همین شکستها هستن. در واقع، اونها هستن که بهمون یاد میدن و خیلی وقتها بهمون تلنگر میزنن که باید تغییرهایی رو بدیم. البته صحبت کردن از شکست، همیشه سادهتر از روبرو شدن با اون ئه؛ ولی باید اون رو قبول کرد.
این رو هم یاد تون باشه که منظور ما از شکست، همیشه شکستهای بزرگ نیست که ورشکسته بشیم و همهی سرمایه مون رو از دست بدیم. گاهی منظور از شکست یعنی این که یه روش تبلیغاتی رو پیش میگیریم که ازش جواب نمیگیریم و مجبور میشیم که روش دیگهای رو امتحان کنیم. همهی شکستها بزرگ نیستن. شما قرار نیست که کسبوکاری رو راهاندازی کنید تا شکست بخورید و سرمایه تون رو از دست بدید!
اگر یاد تون باشه، من قبلاً گفتم که یکی از ترسها، ترس از حرف دیگران ئه؛ ولی حرف دیگران، فقط ترس رو ایجاد نمیکنه؛ بلکه میتونه شک و تردید رو هم توی ذهن مون بندازه. کسانی هستن که همیشه به حرف این و اون گوش میدن و همیشه منتظر اند که نظر بقیه رو بشنون تا اگر نظر مثبتی داشتن، کار شون رو شروع کنن و اگر نظر منفی گرفتن، بیخیال اون کار بشن. البته منظور من در این جا از «دیگران»، همون دوستها، فامیلها، خانواده و آشناها هستن که هیچ تخصصی توی کسبوکارهای اینترنتی ندارن؛ نه افراد کارشناس و متخصص.
معمولاً آدمهای غیرمتخصص اطراف ما، این چیزها رو مطرح میکنن که کسبوکار اینترنتی به درد نمیخوره و پولی توش نیست و همه چیز رو دروغ میگن. حتی اونها میگن که مگر میشه از اینترنت پول درآورد؟! متاسفانه برخیها هم به این جور حرفها گوش میدن و حرفها شون رو قبول میکنن و بیخیال این میشن که کسبوکار آنلاین شون رو راهاندازی کنن. برای همین، هیچ وقت نمیتونن کسبوکار شون رو آغاز کنن.
تنها پیشنهادی که میتونم به دوستها مون داشته باشم، این ئه که به حرف دیگران گوش ندید و کار خودتون رو بکنید. با دور شدن از اونها، انرژیهای منفی رو که بهتون داده میشه، دریافت نکنید. نوشتهها و محتواهای کارنتا رو به دقت بررسی کنید و نوشتهی «7 گام ضروری برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی موفق!» رو هم بخونید و کار تون رو آغاز کنید.
اگر کسبوکار اینترنتی به درد نمیخوره و درآمد نداره، پس چرا این همه سایت و اپلیکیشن موبایل هستن که درآمدهای خیلی بالایی دارن؟ پس چرا افرادی هستن که سالها وقت شون رو برای این کار میذارن؟ چرا کسانی هستن که پولهای زیادی رو برای سرمایهگذاری پیشنهاد میدن؟ کسبوکارهای اینترنتی هم مانند هر نوع کسبوکار دیگهای، چالشها و دغدغهها و خوبیهای خودش رو داره و برای موفق شدن توی اون، هم باید آموزش دید و هم تجربه کرد و هم تلاش کرد.
آیا باور میکنید که برخیها هستن که به خاطر ترسی که از رقیبها شون دارن، کار شون رو شروع نمیکنن؟ البته این سوال من، به این معنی نیست که چنین ترسی وجود نداره؛ ولی در این تعجب میکنیم که چرا باید این همه به این ترس بها بدیم؟! در حالی که من فکر میکنم این موضوع، آن چنان چیز مهمی هم نیست! در واقع، رقیبها ترسناک نیستن و این تصور رو خود ما ایجاد میکنیم.
وقتی که در ابتدای راهاندازی یه کسبوکار، خودمون رو با کسبوکارهای بزرگ مقایسه کنیم، بدون شک به چنین ترسی دچار میشیم. برخیها هستن که وقتی میخوان یه فروشگاه اینترنتی رو راهاندازی کنن، ابتدا خودشون رو با دیجیکالا و مدیسه و… مقایسه میکنن و پیش خودشون میگن که «تا زمانی که این فروشگاههای بزرگ هستن، دیگه کی میآد که من بخره؟». در حالی که چنین فکری درست نیست. این که اونها خیلی وقت میشه که کار شون رو شروع کردهاند و بسیار هم موفق هستن، دلیل بر این نمیشه که شما در کسبوکار تون موفق نشید!
توی این که سایتی مانند دیجیکالا بهترین فروشگاه اینترنتی ایران ئه، شکی نیست؛ ولی آیا چون دیجیکالا هست، پس باید بقیهی فروشگاههای اینترنتی جمع کنن؟ در حالی که هنوز فروشگاههای اینترنتی زیادی هستن که فعالیت دارن! فروشگاهها و سایتهایی هستن که شاید شما اسم شون رو هم نشنیده باشید؛ ولی درآمدهای فوقالعاده خوبی دارن و هرگز هم به این فکر نمیکنن که خودشون رو با دیجیکالا مقایسه کنن. اونها سر شون رو پایین انداختهاند و فقط دارن کار خودشون رو میکنن و درآمدهایی دارن که خیلی از سایتهایی که تبلیغات میلیاردی میکنن هم ندارن!
بنابراین، نذارید که ترس از رقیبها، جلو تون رو بگیره که تجارت آنلاین تون رو شروع نکنید. ترس، چیزی ئه که توی وجود همهی انسانها هست؛ ولی خیلی وقتها خودمون اون رو ایجاد میکنیم و خیلی وقتها خودمون با دستهای خودمون به خودمون استرس میدیم. وقتی که در ابتدا بخوایم که بهترین سایت و محتوا و… رو داشته باشیم، یعنی داریم خودمون رو توی استرس فرو میبریم و در نتیجه، خودمون رو نسبت به رقیبها مون ضعیف میبینیم و ازشون میترسیم. به همین سادگی!
در حالی که هیچ کس نبوده که بهمون بگه قرار نیست که از همون اول، بهترین باشیم. کدام کسبوکاری بوده که از همون ابتدا بهترین بوده؟ دیجیکالا؟ دیجیاتو؟ اسنپ؟ آمازون؟ هیچ کدام از اونها در ابتدا به این شکل نبودهاند و شک نکنید که شما هرگز نمیتونید بهترین بهترین باشید. شاید شما کسی باشید که تنها میخواید کسبوکار تون رو شروع کنید یا این که شاید کسی باشید که پول زیادی دارید و میتونید یه گروه خوب رو دور هم جمع کنید تا براتون کار کنن. در هر حال، امکان نداره که از همون اول، بهترین بهترین باشید.
شک نکنید که همه از همون روز اول، آهسته آهسته کار شون رو آغاز کردهاند و ادامه دادهاند و انقدر تلاش پیوستهای داشتهاند که تونستهاند به چنان جایگاهی برسن. بنابراین، فکر نکنید که رقیبها تون، یه معضل هستن و هرگز هم خودتون رو در نقطهی ضعف قرار ندید. شاید اونها قوی باشن؛ ولی نباید از اونها ترسید.
من در کارنتا هم همین طور هستم و با وجود خیلی از رقیبهای سرسختی که هست، کار ام رو شروع کردهام و خدا رو شکر، مشتریهای خودمون رو داریم. نکتهی مهم، این ئه که شما کاربرها و مشتریهای خودتون رو دارید و رقیبها تون هم همین طور. توی بسیاری از کسبوکارها هم همین جور ئه. شما به مرور مشتریهایی رو پیدا میکنید که هرگز حاضر نیستن که کس دیگهای خرید کنن! شاید این حرفها براتون تعجب داره؛ ولی واقعیت داره!
این رو هم به یاد داشته باشید که رقابت اصلی توی کسبوکارهای اینترنتی، سر اعتمادسازی ئه؛ یعنی هر کسی که بتونه محتوای بهتر، ارتباط بهتر و محصول باکیفیتتری رو داشته باشه، میتونه اعتمادسازی بیشتری کنه و مشتریهای بیشتری رو هم داشته باشه. پس، دیگه شاید خیلی اهمیت نداشته باشه که چقدر ترافیک روزانه داره و چه رتبهای رو از الکسا داره. اگر ترافیک زیاد و رتبهی الکسای خوب باعث جذب مشتریهای بیشتر نشه، به چه دردی میخوره؟
خیلی وقتها هم هست که حتی بین کسبوکارهای اینترنتی که توی یک حوزه فعالیت دارن، رقابتی نیست و هر کدام شون، روی مشتریها و استراتژیهای خودشون تمرکز دارن. شاید دو تا سایت باشن که کار شون آموزش کسبوکارهای اینترنتی باشه؛ ولی هر کدام شون، مخاطبهای هدف متفاوتی داشته باشن. مثلاً مخاطبهای یکی از اونها، کسانی باشن که تازه میخوان یه کسبوکار اینترنتی رو راهاندازی کنن و مخاطبهای اون یکی، کسانی باشن که کسبوکارهای اینترنتی متوسطی دارن و میخوان اونها رو رشد بدن. بنابراین، هر کسی که توی حوزهی کاری شما فعالیت داره، رقیب شما نیست!
نکتهی مهم، این ئه که شما بدونید که چه هدفی دارید و چه مخاطبهای هدفی دارید تا بدونید که روی چه موضوعهایی باید بیشتر کار کنید. اون موقع، باید استراتژیها تون رو برای تولید محتوا، جذب مخاطب و فروش بچینید و کار تون رو استارت بزنید. باور کنید که حتی شاید سایتهایی مانند «زومیت»، «دیجیاتو» و «چطور» هم رقیب هم نیستن.
مورد دیگهای که باعث میشه برخیها نتونن کسبوکار آنلاین خودشون رو راهاندازی کنن، سرمایه است. اگرچه اونها خیلی دوست دارن که کسبوکار اینترنتی خودشون رو داشته باشن؛ ولی میگن که سرمایه ندارن و حداقل باید فلان میلیون تومان پول داشته باشن تا بتونن سایت شون رو بالا بیارن و تولید محتوا کنن و کالاها شون رو بخرن یا خدمت شون رو ارائه بدن. در حالی که به نظر من، دربارهی خیلی از ایدهها این جوری نیست و نیازی نیست که شما در ابتدا سرمایهی زیادی رو داشته باشید.
راست اش رو بخواید، حالا که من به گذشتهی خودم نگاه میکنم، تازه، خدا رو شکر میکنم که سرمایهی زیادی رو اون موقع نداشتهام و این مورد رو به طور کامل توی نوشتهی «چرا نباید با سرمایهی زیاد، کسبوکار مون رو آغاز کنیم؟» توضیح دادهام و پیشنهاد میکنم که حتماً اون رو بخونید.
در کل، من فکر میکنم که حالا و با وجود ابزارهایی که هست (مانند شبکههای اجتماعی، آموزشهای رایگان و…)، نداشتن سرمایه برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی، یه بهانه است که برخیها دانسته یا ندانسته دارن تکرار اش میکنن. این حرف رو من میزنم که کسبوکارهای اینترنتی کوچک و بزرگ زیادی رو دیدهام و خودم هم سایت کارنتا رو واقعاً با کمترین هزینه راهاندازی کردم و من فکر میکنم که تنها دلیل اش این بوده که من میدونستم که باید چی کار کنم و برخیها نمیدونن؛ برای همین، این مورد رو توی نوشتهی «چطور با کمترین سرمایه، یه کسبوکار اینترنتی رو راهاندازی کنیم؟» به خوبی توضیح دادهام.
حالا دیگه در هر زمینهای، آموزشهای رایگان زیادی توی اینترنت هست که شما میتونید از اونها استفاده کنید و دانش خودتون رو بالا ببرید تا بتونید با یه هزینهی کم، کسبوکار تون رو راه بندازید. اون چیزی که مهم ئه، این ئه که آغاز کنید تا بتونید به مرور، ابزارهای مورد نیاز تون رو خریداری کنید و کیفیت بهتری رو به مشتریها تون ارائه بدید. به نظر من، اول تعیین کنید که برای راه انداختن کسبوکار تون چقدر پول میخواید و بعد، برای به دست آوردن اون، تلاش کنید. حتی شما میتونید برای چند ماه برای دیگران کار کنید (از کارگری تا کارمندی و هر کار دیگهای) تا بتونید اون مقدار پول رو به دست بیارید.
اگرچه من همیشه پیشنهاد میکنم که تکتک محتواها و نوشتههای من رو ببینید و بررسی کنید؛ ولی اگر میخواید بدونید برای چه چیزهایی سرمایه نیاز دارید، نوشتهی «سرمایهی لازم برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی، چقدر است؟» رو هم بررسی کنید.
البته این رو هم نمیشه نادیده گرفت که برای اجرا کردن برخی از ایدهها، پول زیادی رو نیاز داریم (مانند ایدههای ناب و کاملاً جدید) که در اون صورت، پیشنهاد میکنم که از شتابدهندهها استفاده کنید. اونها، سازمانهایی هستن که اگر ایدهای داشته باشید که در راستای سیاست کاری شون باشه، هم پول و هم امکانات شون رو در اختیار تون میذارن و حتی بهتون مشاورههای تخصصی میدن و در ازای اون، درصدی از سهام ایده تون رو درخواست میکنن.
مورد دیگهای که شاید خیلیها رو مردد میکنه که سرمایهی کافی ندارن، تبلیغات ئه. اونها میدونن که بدون تبلیغ کردن، نمیتونن بازدهی و درآمد خوبی رو داشته باشن؛ ولی نمیدونن که همهی روشهای تبلیغ کردن، پولی نیستن. این، یه واقعیت ئه که ما باید تبلیغ کنیم؛ ولی حالا میشه به روشهای دیگه هم خودمون رو به مخاطبهای هدف مون معرفی کنیم. البته این روشها، زمان بیشتری رو نیاز دارن؛ ولی خب، اگر نباشن، خیلی وقتها همون تبلیغات پولی مون هم جواب نمیده.
یکی از اون روشها، تولید محتوا و بازاریابی محتوایی ئه؛ یعنی این که ما با تولید کردن انواع محتوا و قرار دادن اونها توی سایت مون و شبکههای اجتماعی و هر جای دیگه، خودمون رو به مخاطبهای هدف مون معرفی کنیم و در واقع، به این روش بازاریابی کنیم. من از همین روش توی کارنتا استفاده کردم و بعد از مدتی، تبلیغات پولی رو هم آغاز کردم. اون جوری تونستم بازخورد خوبی رو بگیریم. بنابراین، هرگز این جوری فکر نکنید که با سرمایهی کم هم نمیشه و نوشتههایی که بهتون پیشنهاد کردم رو با دقت بخونید.
نه فقط توی این نوشته، بلکه همه جا من همیشه روی تولید محتوا تاکید میکنم و خیلی وقتها هم میگم که یه کسبوکار اینترنتی، چیزی جز محتوا نیست؛ چون با محتواها اش هست که با مخاطبها اش ارتباط میگیره و خودش و شخصیت اش رو معرفی میکنه. پس، اگر یه کسبوکار اینترنتی وجود داره که تولید کردن محتوا رو نمیدونه یا بهش توجه نمیکنه، یه نقص خیلی بزرگ داره و وقعاً نمیشه به این سادگیها از این مورد گذشت! بیزینس آنلاینی که تولید محتوا نمیکنه، در واقع، به مخاطبهای خودش اهمیت نمیده.
بنابراین، توی این مورد، هیچ شکی نداشته باشید که اگر شاید نتونید یه سایت رو طراحی کنید؛ ولی باید بتونید که تولید محتوا کنید و هیچ بهانهای هم قابل قبول نیست! شما نباید یاد تون بره که توی کسبوکارهای آنلاین، چون نمیتونید به صورت حضوری با مخاطبها تون در ارتباط باشید، پس باید با محتواها تون با مخاطبها تون ارتباط بگیرید. یه جورایی میشه گفت که شما مجبور اید که تولید محتول کنید.
برخیها میگن که توانایی تولید محتوا رو ندارن و برای همین، کسب وکار آنلاین شون رو کنار میذارن. در حالی که دارن اشتباه میکنن؛ چون ساخت محتوا رو مانند هر چیز دیگهای میشه یاد گرفت. فکر میکنم که بارها توی جاهای مختلف از کارنتا این رو گفتهام که هیچ کسی نیست و نبوده که به طور مادرزادی همه چیز رو بلد بوده باشه. برای همین، همه چیز رو میشه یاد گرفت و تولید محتوا هم همین جور ئه. خود من و خیلیهای دیگه هم همین طوری هستیم. هرگز با خودتون فکر نکنید که اون آدمهای حرفهای، از همون ابتدا همه چیز رو بلد بودهاند یا این که تولید کردن محتوا بهشون ارث رسیده.
حالا که شما دارید این نوشته رو میخونید، شاید محتواهای ابتدایی رو تا از روی سایت کارنتا پاک کرده باشم؛ ولی اگر اونها رو ببینید، خنده تون میگیره؛ چون مثلاً ویدیوهای من، فوقالعاده ساده بودن. اما نکتهی مهم، این جا ئه که تا زمانی که شروع نکرده بودم، هرگز نمیتونستم تولید ویدیوی خوب رو یاد بگیرم. اگرچه حالا هم توی تولید محتوا ادعایی ندارم؛ ولی نسبت به قبل، کارهای خیلی بهتری تولید میشه. به نظر من، راز بهتر شدن، این ئه که شروع کنید.
زمانی که شروع کنید، به طور ناخودآگاه، به سمت بهتر شدن میرید. اگر هر روز مقاله بنویسید و مقالههای دیگران رو بخونید و خودتون رو باهاشون مقایسه کنید، کمکم توی نوشتن یه حرفهای میشید. همین مورد رو توی تولید ویدیو و تولید فایل صوتی و کارهای گرافیکی و… هم داریم. البته در ابتدا شما باید آموزش اون کار رو ببینید که میتونید دورههای کارنتا رو تهیه کنید؛ ولی نکتهی مهمتر این ئه که تا زمانی که خودتون دست به کار نشید و تجربه نکنید، یاد نمیگیرید؛ حتی اگر سالها بهترین دورههای آموزشی رو هم ببینید.
به نظر من، ما هر چقدر زودتر شروع کنیم، زودتر هم به هدف مون میرسیم. نباید بذاریم دیر بشه و دیگران به سراغ چیزی برن که ما میخواستیم آغاز اش کنیم. بنابراین، بهانهها رو بذارید کنار و انقدر لفت اش ندید و کار تون رو آغاز کنید و تولید کردن محتوا رو تمرین کنید. شما از تولید محتوا شروع میکنید؛ ولی یهو میبینید که دارید مطالب مربوط به بازاریابی اینترنتی رو یاد میگیرید. برای همین، میگم که خود به خود به سمت خیلی چیزهای دیگه کشیده میشید که میتونه کمک تون کنه.
شاید این مورد رو باید در ابتدا میگفتم؛ ولی بهتر دیدم که در آخر بگم؛ چون بارها برام پیش اومده که دیگران حرف من رو درست نفهمیدهاند. مثلاً وقتی که من میگم باید شروع کنیم، خیلیها فکر میکنن که باید بدون هیچ اطلاعاتی کار شون رو شروع کنن؛ در حالی که منظور من، چنین چیزی نبوده و نیست. اگر هم دقت کرده باشید، همیشه شما رو به آموزشهای دیگهی کارنتا ارجاع میدم تا بتونید اطلاعات تون رو به مرور کامل کنید.
اتفاقاً یکی از دلیلهایی که باعث میشه برخیها نتونن کسبوکار شون رو آغاز کنن، همین «نداشتن اطلاعات کافی» ئه. اونها از این میترسن که اطلاعات کافی نداشته باشن تا کار شون رو آغاز کنن و برخیها هم اعتقاد دارن که توی کسبوکارهای اینترنتی حتماٌ باید یه متخصص باشن تا بتونن کار شون رو آغاز کنن. در حالی که من با این حرف موافقم نیستم و به نظر من، داشتن وسواس توی داشتن اطلاعات، چیز خوبی نیست! یعنی برخیها هستن که اگرچه اطلاعات کافی رو برای شروع کار دارن؛ ولی باز هم فکر میکنن که چیزی نمیدونن و میخوان که در ابتدا یه متخصص حرفهای باشن.
همون طور که قبلاً هم بهش اشاره کردم، یادگیری و آموزش دیدن، فقط این نیست که توی دورههای گوناگون شرکت کنید. بلکه بخش مهمی از آموزش، این ئه که خودتون دست به کار بشید و تجربه کنید تا کاملاً بفهمید که توی اون مسیر، چه چیزهایی براتون پیش میآد؟! بنابراین، نیازی نیست که متخصص بشید و بعد، کار تون رو آغاز کنید. همین که تا حدودی، با مسائل مربوطه آشنا باشید، کافی ئه. شما با حداقلها هم میتونید کار تون رو آغاز کنید.
علاوه بر داشتن وسواس برای اطلاعات، نداشتن اطلاعات کافی هم براتون گران تمام میشه. مثلاً برخیها نمیدونن که باید چطور سایت شون رو طراحی کنن. اونها فکر میکنن که همیشه و برای هر کاری، باید برای طراحی سایت، هزینههای زیادی رو پرداخت کنن؛ در حالی که اگر بلد باشن، میتونن با کمترین هزینه و با سایتسازهای رایگانی مانند وردپرس، یه سایت خیلی خوبی داشته باشن.
بنابراین، چه اطلاعات کافی نداشته باشید و چه وسواس اطلاعات داشته باشید، به دلیل ترسی که دارید، کسبوکار اینترنتی تون رو شروع نمیکنید. شما یا به خودتون میگید که «من نمیدونم» یا این که به خودتون میگید که «من هنوز انقدری نمیدونم». در هر صورت، یه ترسی توی ذهن تون هست که بهتون اجازهی حرکت کردن رو نمیده.
سخن پایانی
من به کسبوکارهای اینترنتی انقدر علاقه دارم که گاهی میشه از برخیها خواهش میکنم که فلان کار رو بکنن. حالا هم میخوام ازتون خواهش کنم که اگر واقعاً به تجارت آنلاین علاقه دارید و میخواید ازش درآمد داشته باشید، تکتک محتواهای کارنتا رو بررسی کنید و بعد، کار تون رو آغاز کنید. از ندونستن نترسید، از رقیبها تون نترسید، از سرمایهی کم تون نترسید و با کسانی مشورت کنید که کارشناس اون کار هستن. پدر و مادر و دوست و بقیه، شاید توی کاری که شما میخواید انجام بدید، دانش و تجربهی کافی نداشته باشن.
همین حالا بشین و یه برنامهریزی کن. هیچ ایرادی نداره که اگر در آینده تغییر کنه؛ ولی حداقل میدونی که باید چی کار کنی. بعد، ببین که چه چیزهایی برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی ات نیاز داری. اونها رو آماده کن و کار ات رو آغاز کن. همیشه خیلی زود دیر میشه. پس، هی امروز و فردا نکن و هی نگو که نمیشه. من نمیتونم بگم که توی راه تون هیچ شکست کوچک و بزرگی رو نمیبینید؛ ولی میتونم با اطمینان بهتون بگم که اگر سمج باشید و از هدف تون دست برندارید، اون چیزی که میخواید میشه. هیچ ایرادی نداره که اگر جواب رد شنیدید یا شکست خوردید؛ دوباره شروع کنید.
امیدوار ام که حرفهای من بتونه بهتون کمک کنه؛ چون من تلاش میکنم که هیچ چیزی رو سانسور نکنم و واقعیت رو بهتون بگم. اگر پرسش یا پیشنهادی ندارید، برای من دیدگاه بذارید (کامنت بذارید). خیلی ممنون.
شک نکنید که من برای تکتک محتواهای کارنتا زمان میذارم تا بتونم چیزهای درستی رو بهتون آموزش بدم؛ چون آموزشهای سطحی و پراکنده، به درد هیچ کسی نمیخوره و آدم رو بیشتر گمراه میکنه. اگر شما هم محتواهای من رو دوست دارید و براتون مفید بوده، میتونید با انتخاب یکی از گزینههای زیر، من رو مهمان کنید:
دیدگاه و امتیاز تون رو بذارید