برای استفاده بهتر از سایت، به حساب تون وارد بشید
به نظر من، از این جمله، دو تا برداشت میشه کرد. بعضیها فکر میکنن که اگر کاری رو شروع کردن و تا یه جایی هم انجام اش دادن، وقتی که به اولین مشکل بزرگ شون برخوردن، پس دیگه اونها یه شکست خورده و بازندهاند و اونها باید کار رو رها کنن و برن سراغ یه کار دیگه. بعضیها از اون جمله [یعنی شکست، مقدمهی موفقیت ئه]، این برداشت رو دارن.
یعنی مثلاً اگر ما تبلیغات کردیم و ازش جواب خوبی رو برای فروش مون نگرفتیم، یعنی دیگه هیچ تبلیغی نکنیم؟ یعنی اگر ما تولید محتوا و محتواسازی کردیم و بازخورد خوبی نگرفتیم [یعنی بازدید خوبی رو از گوگل نگرفتیم]، یعنی دیگه نباید تولید محتوا و محتواسازی کنیم؟ خب، نه. یعنی باید بیایم از اون شکست مون، یه درسی بگیریم و یه جور دیگه انجام بدیم و با یه روش دیگه، اون کار رو انجام بدیم؛ ولی هیچ وقت، ما کار رو ول نمیکنیم و هنوز باید برای اون کار، تلاش کنیم. معنی درست اون جمله [شکست، مقدمهی موفقیت ئه] این ئه.
ببینید! خیلیها این جوری تصور میکنن که شکست نباید باشه! یعنی اگر ما کاری رو شروع میکنیم، به اولین شکستی که بر میخوریم، دیگه خودمون بازنده بدونیم و کار رو رها کنیم. اونهایی که این جوری فکر میکنن، تجربهی زیادی از کار ندارن. یا این که شاید به عنوان یه کارآفرین، تجربهی کار ندارن. چون هر کاری، پر از مشکلهای کوچیک و بزرگ ئه. پر از شکستهای کوچیک و بزرگی ئه که شاید ما هر چند روز، یه بار بخوریم. چرا؟ چون همون شکستها باعث میشه که ما کیفیت کار مون رو بالا ببریم.
مثلاً توی همون مثال تبلیغات، اگر ما با یه روشی انجام اش دادیم که جواب نداد، پس ما باید روش مون رو عوض کنیم. بنابراین، اون برای ما یه شکست بوده؛ حالا چه کوچیک و چه بزرگ. برای همین ئه که میگن، شکست، مقدمهی پیروزی ئه. البته شکست هم جزئی از کار ئه. برای شرکتهای بزرگ دنیا هم این اتفاق میافته. هیچ وقت نباید این جوری فکر کنیم که اگر ما یه کار کوچیک یه نفره یا دو نفره رو داریم، پس، شکستها برای ما ئه؛ ولی برای اون شرکتهای بزرگ چند ملیتی، شکستی اتفاق نمیافته. شکست، برای هر کسبوکاری هست؛ حالا چه بزرگ و چه کوچیک.
اگر بخوایم یه مثال بزنیم، حتما گوگل پلاس، مثال خوبی ئه. به نظر شما، گوگل، چند میلیون یا چند میلیارد برای گوگل پلاس هزینه کرد؟ خب، چی شد؟ مردم به گوگل پلاس، رغبتی نشون ندادن و هنوز از فیس بوک استفاده میکنن و برای همین، گوگل هم مجبور شد که گوگل پلاس رو بذاره کنار. ولی اگر گوگل، برای گوگل پلاس، شکست خورد، دیگه این جوری نشد که همهی کار اش رو کنار بذاره و خودش رو یه شکست خورده و بازنده بدونه.
شاید با خودتون بگید که خب اون، گوگل ئه و و خیلی بزرگ ئه و خیلی پول داره. آره خب، اتفاقاً چون بزرگ ئه، شکستها اش هم بزرگ ئه و اگر ما کوچیک ایم، شکستها مون هم کوچیک ئه. به هر حال، هر کسبوکاری، شکستهای خودش رو داره و مهم، این ئه که ما چطور، با اون شکست، برخورد کنیم؟! پس، شکست، جزئی از یه کسبوکار ئه؛ ولی مهم، این ئه که اگر شکست خوردیم، خودمون رو بازنده ندونیم و هنوز کار رو ادامه بدیم؛ با یه مسیر دیگه و به یه روش دیگه. این، یعنی معنی درست «شکست، مقدمهی پیروزی ئه».
دیدگاه و امتیاز تون رو بذارید