برای استفاده بهتر از سایت، به حساب تون وارد بشید
فکر میکنم که از عنوان این نوشته میدونید که توی این نوشته میخوام دربارهی ایدهی راهاندازی کسبوکارهای اینترنتی حرف بزنم. البته نه این که بهتون بگم که چطور ایده تون رو انتخاب کنید؛ بلکه میخوام دربارهی ناب بودن و بکر بودن ایده تون برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی صحبت کنم و با هم بررسی کنیم که آیا ناب بودن یه ایده توی موفق بودن اش، تاثیری داره. اگر آره، چقدر تاثیر داره و اگر نه، چطور باید با ایدهها رفتار کنیم؟
اگر میخواید بدونید که چطور باید ایدهی کسبوکار آنلاین تون رو پیدا کنید، پیشنهاد میکنم که نوشتهی «این جوری باید ایدهی راهاندازی کسبوکار اینترنتی رو پیدا کنید!» رو بخونید.
البته قبلاً هم توی نوشتههای گوناگون دربارهی ایدهها حرف زدهام. مثلاً توی نوشتهی «چند پیشنهاد مهم برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی به نوجوانها و دانشآموزها» گفتهام که ایدههای خفن رو کنار بذارید و کار تون رو حتی با یه ایدهی تکراری و کلیشهای آغاز کنید. البته این رو هم باید بگم که فکر نکنید اون نوشته فقط برای دانشآموزها و نوجوانها ئه. بلکه اگر شما دانشجو و یا حتی سن بالاتری رو هم دارید، به درد تون میخوره و پیشنهاد میکنم که اون رو بخونید و نکتهها اش رو مرور کنید.
من، یکی از اون کسانی هستم که بعد از چند سال فعالیت توی کسبوکارهای اینترنتی گوناگون، حالا میتونم با جرئت بهتون بگم که داشتن یه ایدهی ناب و بکر، هیچ مزیتی به شمار نمیره و فقط داشتن اون، نمیتونه کسبوکار شما رو موفق کنه! البته شاید از دید برخیها داشتن ایدهی ناب، یه مسئلهی مهم توی راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی موفق باشه؛ ولی من این جوری فکر نمیکنم. چون بارها و بارها کسانی رو دیدهام که ماهها و شاید سالها دست نگه داشتهاند تا شاید بتونن ایدهای رو پیدا کنن که کسب قبلاً اون رو عملی نکرده باشه!
اونها فکر میکنن که اگر ایدهای داشته باشن که کسی تا حالا سراغ اش نرفته، پس موفقیت شون تضمین شده است. در حالی که هرگز این جوری نیست و حتی شاید بشه گفت که ایدههای ناب و تازه، بیشتر شکست میخورن؛ چون کسی قبلاً اونها رو اجرا نکرده که شما بدونید چطور باید اون کار رو بکنید و در واقع، شما در راهی قرار میگیرید که هیچ چراغی نداره و باید تنها اون رو توی اون تاریکی طی کنید. بنابراین، شما هم مانند اون دوستهایی که من دیدهام، این اشتباه رو نکنید و خودتون رو به دست خودتون گمراه نکنید.
البته این حرفهای من به این معنی نیست که داشتن ایده، هیچ اهمیتی توی راهاندازی کسبوکار اینترنتی تون نداره. بلکه میخوام بگم که مهمتر از ایده هم هست. مهمتر از داشتن یه ایدهی ناب، این ئه که شما بتونید اون رو اجرا کنید و در واقع، نحوهی اجرای ایده تون، خیلی مهمتر از ایده تون ئه. چه فایدهای داره که شما بهترین ایدهی دنیا رو هم داشته باشید؛ ولی ندونید که چطور باید اون رو راهاندازی کنید و چطور باید برای اون، جذب مخاطب کنید؟
برای همین، من همیشه میگم: «این که چه کسبوکارهایی موفق هستن و چطور موفق میشن، هیچ ربطی به ایدهی اولیه شون نداره!». خیلی از کسبوکارهای اینترنتی ایرانی و جهانی رو میشه دید که اولین نبودهاند؛ ولی حالا یکی از بهترینها هستن. یکی از نمونههای بازر، سایت «ایستگاه» بود که شاید زودتر از سایت «دیوار» کار اش رو آغاز کرد و حتی در ابتدا محبوبتر از اون بود؛ ولی به دلیل اجرای نادرستی که داشت، از گردونهی رقابت عقب موند و حالا کمتر کسی هست که اون رو بشناسه!
شاید یکی از مهمترین دلیلهای این سرنوشت برای «ایستگاه»، این بود که «دیوار» زودتر از اون به سراغ گوشیهای هوشمند رفت و اپلیکیشن موبایل اش رو منتشر کرد! شما به همین سادگی میتونید حذف بشید! آیا توی این نمونهای که من براتون گفتم، ایدهی ناب تونست نجات اش بده؟ نه. برای همین، باید گفت که داشتن ایدهی ناب و بکر و جدید برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی، آن چنان چیز مهمی نیست!
معمولاً وقتی که در این مورد با برخیها صحبت میکنیم، یکی از چیزهایی که میگن، این ئه که کسبوکارهای اینترنتی بزرگ توی حوزهی کاری خودشون، اولین بودهاند و برای همین، تونستهاند که بزرگ بشن و حالا تقریباً برای همه شناختهشده هستن. برخیها به شدت اعتقاد دارن که کسبوکارهایی که اولین هستن، همیشه بهترین اند و بهترین میمونن و کسی هم نمیتونه به گرد پا شون برسه؛ ولی خب، من با این حرف، هرگز موافق نیستم؛ چون کسبوکارهایی رو میشه نام برد که اولین نبودهاند ولی حالا یکی از بهترینها هستن و فعالیت خودشون رو دارن به بهترین شکل انجام میدن.
البته اگر منصفانه هم داوری کنیم، نمیشه تاثیر اولین بودن رو نادیده گرفت و حتماً میتونه به رشد کسبوکار مون کمک کنه؛ ولی خب، مهمتر از اولین بودن، این ئه که شما بهترین بمونید! اگر کسبوکاری باشه که جزو اولینها باشه، ولی به دلیل بیبرنامگی و هر چیز دیگه نتونه مخاطبهای خودش رو راضی نگه داره، شک نکنید که کمکم از یادها میره و مخاطبها اش هم به سمت کسبوکار دیگهای میرن که خدمت یا کالای بهتری رو ارائه میده.
بنابراین، این که میگن «یا باید اولین بود یا بهترین» حرف درستی نیست. بلکه باید همیشه تلاش کرد که بهترین بود. یه مثال دیگه که میشه گفت، داستان موتور جستجوی گوگل ئه که اولین نبوده؛ ولی تونست یکی از بهترینها باشه و حالا جزو یکی از پولسازترین کسبوکارها توی دنیا ئه.
خود من یاد ام هست که چند سال پیش و توی دوران مدرسه که تازه اینترنت داشت توی ایران شکل میگرفت، ما بیشتر از موتور جستجوی یاهو و Ask استفاده میکردیم و خبری از گوگل نبود! یعنی اون زمان وقتی که مرورگر Internet Explorer رو باز میکردیم، به طور پیشفرض، سایت Ask رو باز میکرد. ولی خب، چند سال بعد، دو تا دانشجو توی اتاق دانشجویی شون تونستن که گوگل رو راهاندازی کنن و حالا سهم بزرگی از بازار رو داره و حتی تبدیل به یه غول سرمایهگذاری شده! کسی فکر اش رو نمیکرد؛ ولی شد و نکتهی مهم، این ئه که گوگل، اولین نبود و رقیبهای سرسختی رو هم داشت.
من میتونم مثالهای زیادی رو برای اثبات حرف خودم بزنم که در ادامه هم بهش اشاره میکنم؛ ولی خب، بیاید دنیای کسبوکارهای غیر اینترنتی رو هم یه بررسی کنیم. همون شهر و محلهی خودتون رو در نظر بگیرید. آیا کسانی که مثلاً یه سوپرمارکت میزنن، ایدهی خاصی دارن؟ آیا اونها جزو اولینها هستن؟ پس، چرا برخی از اونها که تازهتاسیس هم هستن، بعد از چند ماه میتونن بیشتر مشتریهای بقیهی سوپرمارکتها رو به سمت خودشون جذب کنن؟
برخیها میگن که شاید اونها سرمایهی بیشتری نسبت به قبلیها داشته باشن! ولی من میگم که به هر حال، هر مزیت رقابتی دیگهای که دارن، ایدهی ناب و بکری ندارن و دلیل موفق شدن اونها، به دلیل نحوهی اجرای اونها ئه. در حالی که ایدهی اونها، یه چیز کاملاً کپیشده است.
بنابراین، ما تا این جا فهمیدیم که داشتن ایدهی ناب و بکر، چیزی نیست که بتونه موفق شدن مون رو تضمین کنه. برای اثبات این حرف هم مثالهایی رو زدم و میشه مثالهای بیشتری رو زد. حالا میدونیم که سایت «دیوار» جزو اولینها نبوده؛ ولی حالا جزو بهترینها ئه. آیا شما یاد تون هست که قبل از «دیوار» چقدر سایت در زمینهی درج آگهی وجود داشت؟ آیا دیجیکالا که بزرگترین فروشگاه اینترنتی توی ایران ئه، اولین فروشگاه آنلاین توی ایران بود؟ نه.
پس، چرا این کسبوکارها موفق بودهاند؟ آیا داشتن سرمایهی زیاد شون باعث موفق شدن شون شده؟ آیا مدیرهای خوبی داشتهاند؟ در کل، اونها چطور تونستهاند که با این ایدههای کپیشده موفق بشن؟ من فکر میکنم که هر کدام از این چیزهایی که نام بردیم، میتونه یکی از دلیلهای موفقیت شون باشه؛ ولی مهمترین دلیل موفق شدن اونها این بوده تونستهاند کالاها و خدمتها شون رو به روش دیگهای به مخاطبهای خودشون ارائه بدن که برای مخاطبها شون بهتر بوده.
در واقع، مزیت رقابتی اونها همین ئه. اونها حرف جدیدی برای گفتن داشتهاند. برخلاف چیزی که خیلیها فکر میکنن، داشتن سرمایهی زیاد نمیتونه باعث موفق شدن هیچ کسبوکاری بشه و من، این موضوع رو به طور کامل توی نوشتهی «چرا نباید با سرمایهی زیاد، کسبوکار مون رو آغاز کنیم؟» بهتون توضیح دادهام. اون چیزی که مهمتر از همه است، این ئه که شما حرف جدیدی برای گفتن داشته باشید و از روشهای خلاقانه برای ارائهی محصول تون به مشتری استفاده کنید؛ نه این که حتماً باید یه ایدهی ناب داشته باشید.
کسبوکارهای زیادی هستن که ایدههای کپی دارن؛ ولی هر کدام شون هم مشتریهای خودشون رو دارن. چرا؟ چون هر کدام شون مزیت خاصی رو برای مشتریها شون در نظر گرفتهاند. یکی از اونها محصولهای بهتری رو داره؛ یکی شون قیمتهای بهتری رو داره و یکی هم پشتیبانی خیلی خوبی داره. به هر حال، هر کسی تونسته مشتریهای خودش رو پیدا کنه. این موضوع رو من توی یکی از موردهای این نوشته به طور کامل توضیح دادهام: «9 دلیل که چرا برخیها نمیتونن کسبوکار اینترنتی شون رو راهاندازی کنن؟».
واقعاً این سوال رو از خودتون بپرسید که چی میشه که با وجود فروشگاههای دیجیکالا و دیجیاستایل، خیلیها هستن که از فروشگاه مدیسه یا بانیمد و… خرید میکنن؟ دلیل اش برای من، روشن ئه. چون هر کدام از اونها با توجه یه ویژگیها و مزیتهایی که دارن، مشتریهای خودشون رو دارن و شک نکنید که هیچ فروشگاه و کسبوکاری نمیتونه همهی محصولها و سلیقهها رو پوشش بده.
بنابراین، راهاندازی یه کسبوکار (چه اینترنتی و چه غیر اینترنتی) فقط داشتن یه ایده نیست؛ بلکه موردهای دیگهای هست که شما باید در نظر بگیرید که بتونید به هدفها تون برسید. شما باید مزیت جدیدی رو برای مخاطبها تون ایجاد کنید. شما باید بدونید که مخاطبهای شما دقیقاً چه کسانی هستن. شما باید بدونید که چطور به اونمخاطبهای هدف تون برسید و محصولها تون رو بهشون معرفی کنید. خیلی از موردهای دیگه هست که شما باید در نظر بگیرید و فقط داشتن ایدهی ناب، گرهگشای همه چیز نیست!
من در ابتدای این نوشته، یه اشارهی کوچکی به این موضوع کردم؛ ولی حالا میخوام بیشتر درباره اش بگم. بیاید کار مون رو با یه مثال آغاز کنیم. فرض کنید که میخواید از شهر تون به کشور ارمنستان مسافرت کنید. به نظر من، اولین کاری که میکنید، این ئه که Google Map و هر مسیریاب دیگه رو باز میکنید و سفر تون رو با خودروی خودتون آغاز میکنید و هرگز این اتفاق نمیافته که توی راه تون گم بشید؛ چون برخیها قبلاً اون راه رو طی کردهاند و حالا با توجه به دادههایی که در اختیار دارید، خیال شون راحت ئه که در فلان زمان به مقصد تون میرسید.
ولی حالا فرض کنید که به مازندران رفتهاید و میخواید که به دل جنگل بزنید و از اون جا یه راه جدید رو کشف کنید. آیا این سفر هم به اندازهی اون سفر، یه چیز ساده است؟ چقدر احتمال داره که توی جنگل گم بشید و حتی از بین برید؟ احتمال گم شدن شما خیلی بالا ئه؛ چون قبلاً کسی این کار رو نکرده و شما اولین نفر هستید که میخواید اون کار رو بکنید. برای همین، سفر دوم، ریسک خیلی بالایی براتون داره!
اجرا کردن ایدههای ناب و جدید هم همین جور هستن و ریسک بالایی دارن؛ چون قبلاً کسی اونها رو اجرا نکرده که شما بتونید از تجربهها و راهنماییها شون استفاده کنید و هیچ اطلاعات و آماری هم در دسترس ندارید. شما هر چقدر هم که تحقیقات بازار کرده باشید و برای ارائهی محصول تون برنامهریزی کرده باشید، باز هم ریسک بالایی رو خواهید داشت. برای همین، عملی کردن و راهاندازی یه استارتاپ و ایدهی جدید، چیز خیلی سختی ئه.
البته نمیتونم این رو بگم که اجرای همهی ایدههای ناب و استارتاپ، یعنی شکست! ولی میدونم که شما سرمایهی زیادی رو نیاز خواهید داشت که توی این وضع اقتصادی، پیدا کردن سرمایهی زیاد، کار هر کسی نیست. علاوه بر این، شما باید پشتیبان و مشاورهای خوبی رو داشته باشید.
برای همین، من پیشنهاد میکنم که قبل از رفتن به سراغ ایدههای ناب، همان ایدههای تکراری رو خلاقانه و به روش جدید اجرا کنید. چون هر کسی که قبلاً کاری رو انجام داده و موفق شده، به احتمال زیاد شما هم میتونید توی اون موفق بشید. نگاه به شرایط الان تون نکنید. به نظر من، شما چیزی کم ندارید. اگر موردهای مهم رو بدونید و صبر داشته باشید، به احتمال زیاد، شما هم موفق میشید.
شوربختانه برخیها هستن که در ابتدای راهاندازی کسبوکار آنلاین شون، ناامید میشن؛ چون یه نگاه به کسبوکارهایی که سرمایهی زیادی دارن میکنن و یه نگاه هم به جیب خالی شون! اونها نمیدونن که توی اجرای کردن خیلی از ایدهها، داشتن سرمایه کافی نیست!
شاید یکی از مهمترین پرسشهایی که ما در هنگام انتخاب یه ایده از خودمون میپرسیم، همین باشه که آیا ایدهای که انتخاب کردهایم، جواب میده. برای همین، باید اون رو بررسی کنید که اگر اون ایده، یکی از ایدههایی باشه که قبلاً اجرا شده، باید اون کسبوکارها رو بررسی کنید تا بفهمید که آیا اونها موفق هستن یا نه. اگر موفق اند، دارن چه کارهایی میکنن و چه روشهایی دارن؟ اگر موفق نیستن، چرا نیستن و شما باید چی کار کنید که موفق بشید؟ بنابراین، این جور کارها نیاز به تحلیل داره و شما باید به اندازهی کافی براش وقت بذارید.
چیزی که شما باید بیشتر از همه به دنبال اش باشید، این ئه که چطور میخواید به مشتریها تون خدمت بدید. برای همین، باید دنبال خلاقیت باشید. مثلاً اگر توی سایت تون مقالههای آموزشی ارائه میدید، یکی از خلاقیتها این ئه که در کنار نوشتهها، ویدیوی آموزشی اون رو هم بذارید. اون جوری میتونید مخاطبهای بیشتری رو به خودتون جذب کنید و اونها رو توی سایت تون نگه دارید و به خودتون علاقهمند کنید.
پس، اون چیزی که باعث میشه ایده تون جواب بده یا نه، نحوهی اجرا کردن خودتون ئه. این که شما چه چیزهایی رو به مخاطبها تون ارائه میدید و چطور با اونها رفتار میکنید، خیلی اهمیت بالایی داره. بنابراین، نگران انتخاب ایده نباشید؛ چون ایدهی خوب برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی، زیاد ئه.
مثلاً شما میتونید با بررسی کسبوکارهای آنلاین موفق ایرانی و جهانی، بهترین ایدهها رو پیدا کنید. ولی خب، باید نقصها و کمبودهای اونها رو پیدا کنید تا بتونید اونها رو به عنوان یه مزیت پوشش بدید. بنابراین، به جای این که اون همه وقت بذارید تا یه ایدهی ناب پیدا کنید، کسبوکارهای فعلی رو بررسی کنید و ببینید که چه چیزهایی کم دارن تا اونها رو شما پوشش بدید.
اگر میخواید که دقیقتر بدونید که چطور ایدهی خوبی رو برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی پیدا کنید، این نوشته رو بخونید.
سخن پایانی
همهی اون چیزی که من میخواستم توی این نوشته بهتون بگم، این بود که به جای هدر دادن وقت تون برای پیدا کردن ایدههای ناب، وقت تون رو روی ایدههایی بذارید که بتونید با یه خرده خلاقیت، مشتریهای بیشتری رو جذب کنید. اگر حرف جدید برای زدن داشته باشید، خیلی چیزها حل میشه؛ وگرنه حتی با نابترین ایدهها هم کاری نمیشه کرد.
شک نکنید که من برای تکتک محتواهای کارنتا زمان میذارم تا بتونم چیزهای درستی رو بهتون آموزش بدم؛ چون آموزشهای سطحی و پراکنده، به درد هیچ کسی نمیخوره و آدم رو بیشتر گمراه میکنه. اگر شما هم محتواهای من رو دوست دارید و براتون مفید بوده، میتونید با انتخاب یکی از گزینههای زیر، من رو مهمان کنید:
دیدگاه و امتیاز تون رو بذارید