برای استفاده بهتر از سایت، به حساب تون وارد بشید
ما توی نوشتهی «برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی تون، دنبال ایدههای ناب نباشید!» دربارهی این گفتیم که چرا نباید دنبال ایدههای ناب برای راهاندازی کسبوکار آنلاین مون باشیم و گفتیم که اگر این کار رو بکنیم، در واقع، وقت مون رو هدر دادهایم و دچار ریسک بالایی میشیم. البته نکتههای دیگهای رو هم گفتیم که باید خودتون اون نوشته رو بخونید تا اونها رو به طور دقیق درک کنید.
حالا میخوایم که توی این نوشته بگیم که چطور باید ایدههای خوبی رو برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی مون پیدا کنیم و بعد هم چند تا مورد رو بررسی کنیم که آیا اونها ایدههای خوبی برای راهاندازی کسبوکار مون هستن یا نه! پس، اگر میخواید که همهی این چیزها رو بدونید تا آخر این نوشته رو با من همراه باشید.
پس، ما میخوایم که روشهایی رو بررسی کنیم که با اونها بتونیم ایدههای خوبی رو برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی مون پیدا کنیم؛ ولی خب، بیاید ببینیم که «ایده» چی هست. بر اساس تعریفی که توی سایت ویکیپدیا هست، ایده یه تصور ذهنی ئه که برای حل یه مشکل یا برآوردن کردن یه نیاز ایجاد میشه. به عبارت دیگه، یه ایده، سادهترین راهکاری ئه که انسان برای حل یه مسئله یا رفع یه نیاز بهش فکر میکنه.
بنابراین، اون چیزی که بین همهی ایدهها در هر جایی از دنیا مشترک ئه، این ئه که اونها برای رفع نیازها و مشکلهای مردم ایجاد میشن. پس، اگر ما ایدهای رو داشته باشیم که نتونه به مردم کمک کنه و به درد مردم نخوره، ایدهی خوبی نیست. برای همین، برای این که بتونیم یه ایدهی خوب رو پیدا کنیم، باید ببینیم که مردم چه نیازها و مشکلهایی دارن و ما چطور میتونیم اونها رو برآورده کنیم. حالا باید در هر جایی که میتونیم به دنبال نیاز و مشکل مردم بگردیم که من چند تا اون جاها رو بهتون معرفی میکنم؛ ولی خب، فقط محدود به این چند مورد نمیشه.
البته قبل از این که بخواید دنبال نیاز مردم بگردید، باید مشخص کنید که میخواید توی چه حوزهای فعالیت کنید. وگرنه شاید بتونید هزارها نیاز مردم رو پیدا کنید که نتونید از پس شون بربیاد. ولی اگر بدونید که میخواید توی چه بخشی فعالیت کنید، به طور دقیق میرید سراغ اون بخشها و توی اون جاها دنبال کمبودها و مشکلها میگردید. پس، اولین گام برای این انتخاب ایده، این ئه که ببینید میخواید توی چه حوزهای فعالیت تون رو آغاز کنید و این مورد هم به علاقه و تخصص تون بستگی داره.
مثلاً فرض کنید که شما هیچ تخصصی ندارید ولی دوست دارید که در زمینهی فروش کالاهای ورزشی کنید. یا این که فرض کنید که شما یه حسابدار خوب هستید؛ ولی میخواید که کار تون رو آنلاین کنید و کمبودهای اون بازار رو به صورت آنلاین پوشش بدید یا این که شما در رشتهی معماری درس خوندهاید و چند سالی هم کار کردهاید و حالا میخواید که یه آموزشگاه آنلاین برای معماری داشته باشید که آموزشهای کاربردی تون رو توی اون جا قرار بدید. خلاصه این که شما باید اول، مشخص کنید که میخواید بر اساس علاقه یا تخصص تون، توی چه حوزهای فعالیت کنید. بعد باید ریزتر بشید و بببینید که باید کجاها رو هدف بگیرید؟!
من همیشه میگم که نباید هرگز موتور جستجوی گوگل رو دستکم گرفت؛ چون ما میخوایم که توی فضای وب فعالیت کنیم و گوگل، چیزی ئه که میتونه سایتهایی رو به ما معرفی کنه که دارن توی اون حوزهی دلخواه ما فعالیت میکنن. برای همین، به سادگی میتونیم رقیبهای یا همکارها مون رو پیدا کنیم و ازشون الهام بگیریم یا این که کمبودها شون رو پیدا کنیم.
شما توی گوگل یا هر موتور جستجوی دیگه، با جستجو کردن عنوان دلخواه تون معمولاً سه تا نتیجهگیری خواهید داشت:
اگر مورد سوم براتون پیش اومد، اون سایتهای قوی، همون رقیبهای شما هستن که باید اونها رو تحلیل کنید و در واقع، اون سایتها رو شخم بزنید تا بتونید کمبودها و نقطههای قوت شون رو پیدا کنید و بعد بتونید دربارهی نحوهی آغاز فعالیت تون برنامهریزی کنید. من پیشنهاد میکنم که نوشتهی «تحلیل رقبا در کسبوکار اینترنتی رو چطور باید انجام بدیم؟» رو بخونید.
اما اگر مورد اول یا دوم براتون پیش اومد، شما میتونید به سادگی از کمبودی که توی وب فارسی وجود داره، نهایت استفاده رو ببرید و کار تون رو زودتر بنا کنید و با قدرت با یه استراتژی درست پیش برید. شما حتی با سرچ کردن عنوانهای مختلف، میتونید چیزهای بیشتری رو هم دربارهی حوزهی کاری تون پیدا کنید. پس به عبارتهایی که جستجو میکنید هم دقت کنید تا بتونید به نتیجههای بهتری برسید.
همون طور که میدونید، گوگل، بزرگترین موتور جستجو توی دنیا ئه؛ ولی خب، این جوری نیست که فقط یه موتور جستجو توی دنیا وجود داشته باشه. حتی اپلیکیشنهای مختلف هم میتونن برای خودشون موتور جستجو داشته باشن و شما میتونید توی اون جا هم جستجو کنید و از محتوای اونها استفاده کنید تا به اطلاعات مورد نیاز تون برسید. یکی از موردهای دیگهای که میتونید ازش برای انتخاب ایده تون استفاده کنید، مارکتها یا بازارچههای اپلیکیشنهای موبایل ئه. مانند کافهبازار یا MyMarket یا Google Play و…
توی اون بازارچهها شما میتونید به اپلیکیشنهای زیادی دسترسی داشته باشید و اونها رو بررسی کنید تا ببینید که دارن چی کار میکنن و چه خدمتی رو دارن به کاربرها شون میدن. اون جوری شما میتونید ازشون الهام بگیرید و ایدهای رو که دارید پختهتر کنید یا این که هنگام بررسی اون برنامکها (اپلیکیشنها) ایدهی جدیدی به ذهن تون بزنه.
برخیها هستن که فکر میکنن تا حالا همهی برنامههای مورد نیاز مردم ساخته شده و دیگه مردم به برنامهی جدیدی نیاز ندارن. در حالی که این فکر، یه فکر اشتباه ئه! چون همیشه همهی نرمافزارها ایرادهایی دارن که ما میتونیم اونها رو پوشش بدیم. علاوه بر این، همیشه هم میشه نوآوری داشت و چیزهای جدیدی رو ساخت. اگر همه میخواستن که اون جوری فکر کنن، حالا دیگه نه اینترنت رو داشتیم و نه هیچ وبسایت یا اپلیکیشنی؛ همچنین، در اون زمانی که برق اختراع شده بود، دیگه نوآوری هم تمام شده بود! چون ته آرزوی مردم اون زمان، داشتن روشنایی در شب بود!
بنابراین، هرگز این جور فکر نکنید که همه چیز ساخته شده و چیز جدید دیگهای رو نمیشه ساخت. همیشه چیزهای جدیدی هستن که باید ساخته بشن؛ چون هیچ چیزی بهترین نیست! پس، همچنان دنبال ایده تون بگردید و اگر ایدهی خوبی هست، سعی کنید که ایرادهای اون رو پیدا کنید و اونها رو شما توی نرمافزار یا کسبوکار خودتون رفع کنید.
من توی دو مورد بالا که بهتون معرفی کردم، همیشه گفتم که باید وبسایتها و اپلیکیشنهای مختلف رو بررسی کرد و گفتم که بخشهای مختلف رو باید ببینید و بررسی کنید؛ یکی از جاهایی که من توی بررسیهای خودم هرگز ازش رد نمیشم، نظرها و کامنتهای کاربرها ئه. حالا دیگه فرقی نمیکنه که توی یه وبسایت باشه یا یه اپلیکیشن و فرقی نمیکنه که توی صفحهی محصول باشه یا صفحهی «درباره ما».
معمولاً کسانی که یه محصولی رو میخرن، توی بخش دیدگاهها، نظر خودشون رو دربارهی اون محصول میذارن. کسانی رو هم که قصد خرید یه محصول رو دارن، دربارهی نیازهای خودشون حرف میزنن و سوالها شون رو میپرسن و دنبال این هستن که آیا خرید اون محصول، نیاز شون رو رفع میکنه یا نه؟! برای همین، ما با دیدن صحبتها و نظرهای کاربرهای یه محصول، میتونیم نقطههای قوت و ضعف اون رو بفهمیم و اگر خوب بود، ما محصول بهتری رو تولید کنیم و به مخاطبهای هدف مون تحویل بدیم. در هر صورت، نظر کاربرها خیلی مهم اند؛ چون کاربرها با نظرهای خودشون دارن سه تا چیز رو به ما میگن:
به همین سادگی و البته به شرط فیک (جعلی) نبودن دیدگاهها، ما میتونیم اطلاعات زیادی رو به دست بیاریم.
یکی دیگه از جاهایی که ما میتونیم توی اون جا به دنبال ایده مون برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی بگردیم، شبکههای اجتماعی ئه. ما با استفاده از شبکههای اجتماعی به سادگی میتونیم بفهمیم نیاز مردم و مخاطبهای هدف مون چی هست؛ چون اون جا دربارهی همه چیز حرف زده میشه و نظر داده میشه و اصلاً یه شبکهی اجتماعی برای همین کار، ساخته شده.
ولی خب، این که به سراغ کدوم شبکهی اجتماعی بریم هم اهمیت داره. مثلاً شما نباید توی LinkedIn دنبال اینفلوئنسرهای مد و زیبایی بگردید؛ چون اون جا مناسب چنین چیزی نیست و برای پیدا کردن اون اینفلوئنسرها باید توی اینستاگرام و یوتیوب بگردید. یا مثلاً توی توییتر نباید دنبال آموزش بود؛ چون اون جا مناسب چنین کاری نیست. بنابراین، اولین قدم، این ئه که شبکهی اجتماعی مناسب تون رو پیدا کنید.
بعد، باید دنبال کلیدواژه یا عبارتهایی باشید که اونها رو توی اون شبکهی اجتماعی جستجو کنید تا به محتواهای مربوط به حوزهی کاری مد نظر یا ایدهی مد نظر تون برسید. مثلاً اگر من بخوایم که به محتواهای مربوط به سئو (SEO) برسم، باید هشتگها یا عبارتهایی مانند «سئو»، «سئو کردن»، «سئو چیست» و… رو جستجو کنم. اون جوری شما میتونید به جاهای خوبی برسید و نیاز مردم رو پیدا کنید و برای رفع اونها ایده بگیرید تا کسبوکار اینترنتی تون رو شروع کنید.
تا این جا من فقط از ابزارهای آنلاین حرف زدم تا دنبال ایدههای خوبی برای راهاندازی کسبوکار اینترنتی تون برگردید. ولی خب، همیشه همه چیز توی اینترنت نیست و گاهی میشه که برای شروع یه کسبوکار باید توی دنیای فیزیکی و واقعی دنبال ایده باشیم. مثلاً به شهر یا خانه یا محیط اطراف مون بهتر نگاه کنیم و ببینیم که چه مشکلها و ایرادهایی هست که ما میتونیم اونها رو رفع کنیم. چه چیزهایی هستن که سخت اند و میشه اونها رو سادهتر کرد.
حتی شاید نیاز باشه که برای پیگیری اون ایدهی مد نظر تون یا پیدا کردن یه ایدهی پختهتر، به نمایشگاهها یا رویدادهای مختلف برید و توی اونها شرکت کنید و با آدمهای باتجربه حرف بزنید. بنابراین، فقط خودتون رو به اینترنت محدود نکنید و محیط اطراف تون رو بهتر نگاه کنید. همونها رو میتونن ایدههای خوبی رو ذهن تون برسونن.
در آخر، میخوام یه پیشنهاد دیگه هم بهتون بدم. این که وبسایتهای برتر دنیا رو هم ببینید و بررسی کنید که اونها دارن چی کار میکنن و چه موضوعهایی رو دارن پوشش میدن که تونستهاند انقدر موفق بشن؟! شما میتونید فهرست 500 یا 1000 تا وبسایت برتری که الکسا نشان میده رو ببینید. اونها وبسایتهای برتر توی دنیا از نظر رتبهبندی الکسا هستن.
در کنار این کار، میتونید کشورهای دیگه رو هم بررسی کنید و ببینید که توی اون کشورها چه ایدههایی پربازدید ئه و میشه توی ایران هم اجرا کرد. پس، شما میتونید ایدههای سایتهای خارجی رو توی ایران، بومیسازی کنید و کسبوکار جدیدی رو راهاندازی کنید. مثلاً اسنپ، یه ایدهی کپیشده از Uber هست که توی ایران، به خوبی بومیسازی شد.
تا این جا ما دربارهی این حرف زدیم که چطور ایدهها مون رو انتخاب کنیم و توی کجاها دنبال ایدهها مون بگردیم؛ ولی خب، حالا من میخوام که با یک یا دو تا مثال بهتون بگم که چه ایدههایی به درد راهاندازی کسبوکار اینترنتی نمیخورن.
همون طور که میدونید، با گذشت زمان، نیازهای مردم هم تغییر میکنه و گاهی پیش میآد که رفع نیازهای مردم سختتر از قبل میشه؛ ولی خب، برخیها هستن که چنین چیزی رو در نظر نمیگیرن و کسبوکار شون رو با ایدههای قدیمی آغاز میکنن و شکست میخورن که این مورد به دلیل نداشتن شناخت کافی از بازار هدف و نداشتن تجربه است. برخیها هم هستن که دنبال ایدههای ناب هستن تا بتونن یه کسبوکار اینترنتی پرسود رو راهاندازی کنن؛ ولی به دلیلهای گوناگون نمیتونن اونها رو اجرایی کنن!
پس، اگر بخوام که دو تا پیشنهاد بکنم که نباید سراغ شون برید، اینها هستن:
من توی این نوشته به طور کامل بهتون توضیح دادهام که چرا نباید دنبال ایدههای ناب و بکر باشید. پس، پیشنهاد میکنم که اون رو به دقت بخونید؛ ولی دربارهی ایدههای قدیمی، باید براتون یه مثال بزنم. چند سال پیش که تازه وارد دنیای کسبوکارهای اینترنتی شده بودم و تجربهی کافی براش نداشتم، به فکر راهاندازی یه وبسایت افتادم که در زمینهی زبان انگلیسی بود. ایدهی من، این بود که همهی فعلهای مرکب و اصطلاحهای زبان انگلیسی رو جمعآوری کنیم و اونها رو همراه با معنی و مثال توی وبسایت ام قرار بدم و بعدها بتونم با فروش پکیجهای آموزش زبان، درآمدزایی کنم!
چند ماهی شد که اون کار رو آغاز کردم؛ ولی بعد فهمیدم که چنین سایتهایی هستن و نمونههای موفقی هم هستن و حتی به این نتیجه رسیدم که اگر چنین ایدهای توی یه اپلیکیشن موبایل اجرا بشه، نتیجهی بهتری میده. جالب بود که بعد هم فهمیدم که چنین اپلیکیشنهای موبایلی هم هستن و همه چیز رو دارن به صورت رایگان به کاربرها شون ارائه میدن. اون جا بود که فهمیدم چند ماه ام رو هدر دادهام؛ فقط به این دلیل که نتونستهام به خوبی تحقیق کنم و اون ایدهی من، یه چیز قدیمی بود.
البته فقط این که یه ایده، قدیمی ئه، دلیل بر شکست اش نیست. چون شاید شما بتونید اون ایدهی قدیمی رو پختهتر کنید و چیزهای جدیدی رو بهش اضافه کنید؛ ولی خب، وقتی که با خودم فکر کردم، دیدم که نه ایدهی جدیدی دارم و نه این که با اون روش میتونم به درآمد دلخواه ام در آینده برسم؛ برای همین، اون کار و اون ایده رو رها کردم و حالا اون برای من فقط یه خاطره است.
راهاندازی چنین کسبوکارهایی که تعداد زیادی هستن و بازار رو اشباع کردهاند، کار اشتباهی ئه و فایدهای نداره. مثلاً با وجود «شیپور» و «دیوار»، شما چطور میتونید با یه سرمایهی کم کسبوکاری رو در زمینهی آگهی نیازمندیها راهاندازی کنید که بتونید با اونها رقابت کنید؟! کسبوکارهایی که این جوری هستن و اشباع شدهاند، ایدهی خوبی برای آغاز یه کسبوکار اینترنتی نیستن. برای همین، یکی از دلیلهای اصلی شکست در کسبوکارهای اینترنتی، نداشتن ایدهی مناسب و خوب ئه. مگر این که شما بخواید یه کار جدید بکنید یا این که به روش جدید، اون رو انجام بدید.
پس، این که فکر نکنید اگر کسی تونسته کاری رو انجام بده، شما هم میتونید، همیشه درست نیست. شما در صورتی میتونید اون جوری فکر کنید که همهی امکانات و شرایط اون رو هم داشته باشید. علاوه بر این، شما باید چیز جدیدی رو هم داشته باشید تا بتونید به اون ایدهی تکراری و قدیمی اضافه کنید تا تبدیل به یه مزیت رقابتی برای شما بشه. وگرنه اگر بخواید همون ایده رو تکرار کنید، چرا باید کاربرها به سراغ شما بیان؟ بنابراین، کسبوکار تون رو با ایدههای قدیمی و اشباعشده آغاز نکنید و بیشتر فکر کنید و تحقیق کنید.
سخن پایانی
اون چیزی که من توی این نوشته خدمت تون عرض کردم، فقط گوشهای از روشهایی بود که میشه برای پیدا کردن ایدههای خوب برای راهاندازی یه کسبوکار اینترنتی ازشون استفاده کرد. البته من تلاش کردم که به همهی روشهای معمول اشاره کنم؛ ولی پیشنهاد میکنم که خودتون هم بیشتر جستجو کنید و تحقیق کنید. من مطمئن هستم که همین حالا هم نیازهایی هستن که شما میتونید اونها رو رفع کنید.
ولی خب، این رو هم گفتم که هر ایدهای نمیتونه ایدهی خوبی باشه. شاید بشه گفت که ایدههایی هستن که در واقع، ایده نیستن؛ چون مشکل مردم رو رفع نمیکنن و فقط چیزهایی هستن که ما دوست داریم اونها رو اجرا کنیم و امیدواریم که بتونیم ازشون درآمد هم داشته باشیم. شک نکنید که ایدهای داشته باشید که بتونه مشکل مردم رو به خوبی رفع کنه، صد درصد پولساز خواهد بود!
شک نکنید که من برای تکتک محتواهای کارنتا زمان میذارم تا بتونم چیزهای درستی رو بهتون آموزش بدم؛ چون آموزشهای سطحی و پراکنده، به درد هیچ کسی نمیخوره و آدم رو بیشتر گمراه میکنه. اگر شما هم محتواهای من رو دوست دارید و براتون مفید بوده، میتونید با انتخاب یکی از گزینههای زیر، من رو مهمان کنید:
دیدگاه و امتیاز تون رو بذارید