برای استفاده بهتر از سایت، به حساب تون وارد بشید
امروز، توی این نوشته میخوام که دربارهی کسانی حرف بزنم که به اصطلاح، «خودشون، آقای خودشون هستن» و بهشون، فریلنسر (Freelancer) یا آزادکار میگن. اونها کسانی هستن که زمان کار کردن شون رو در اختیار دارن و هر زمانی از شبانهروز که بخوان کار میکنن؛ خودشون، رئیس خودشون هستن و البته با کارفرماهای مختلفی هم کار میکنن. اینها چند تا از خوبیهایی ئه که فریلنسرها دارن؛ ولی خب، همیشه وضعیت شون گلوبلبل هم نیست و اونها هم مشکلهایی رو دارن که باهاش کلنجار میرن.
شاید شما کسی باشید که با فریلنسر و فریلنسرینگ آشنایی دارید؛ ولی خب، شاید هم کسی باشید که با این جور سیستم کاری، آشنا نیستید. برای همین، خوندن این نوشته و نوشتههای مربوط بهش رو بهتون پیشنهاد میکنم. حالا بریم یه نگاهی به پیشینهی تاریخی کلمهی فریلنسر (Freelancer) بندازیم.
شاید بشه گفت که برای اولین بار، اصطلاح فریلنسر (Freelancer) رو والتر اسکات (Walter Scott) در رمان آیوانهو (Ivanhoe) بارها به کار برده که منظور اش از اون کلمه، جنگجوهای مزدوری بوده که در قرون وسطا بودهاند و فقط در ازای دریافت پول میجنگیدن و هیچ تعهدی هم به خاندان سلطنتی یا اشرافزادهها نداشتهاند. بعدها کلمهی Freelance در واژهنامهی انگلیسی آکسفورد وارد شد.
بنابراین، حتی اگر فقط پیشینه و تاریخچهی کلمهی فریلنسر رو ببینیم، متوجه میشیم که فریلنسرها افرادی بودهاند که برای خودشون کار میکردهاند. همین مفهوم رو امروزه هم داریم. ما به فریلنسرها، آزادکار میگیم؛ یعنی کسانی که در کار کردن شون، آزاد هستن و نسبت به هیچ سازمان و ارگانی، تعهد بلندمدت ندارن. در واقع، میشه این جوری گفت که اونها، استخدام بلندمدت جایی نیستن. پس، فریلنسینگ (Freelancing) یعنی آزادکاری و فریلنسر (Freelancer) یعنی آزادکار که به کسی گفته میشه که تخصص خودش رو داره و برای خودش کار میکنه و به هیچ شرکت یا مجموعهای، تعهد بلندمدت نداره و به صورت پروژهای و زمانبندیشده براشون کار میکنه.
فریلنسر یا آزادکار بودن، مانند هر چیز دیگهای، خوبیها و بدیهای خودش رو داره که شما میتونید مزیتها و معایب اون رو توی نوشتهی «فریلنسر بشیم یا نشیم؟ مزایا و معایب فریلسنری» به طور کامل و دقیق بخونید؛ ولی خب، اگر میخواید که یه کارآفرین اینترنتی موفق بشید، من پیشنهاد میکنم که حتماً آزادکاری رو هم تجربه کنید تا مهارتهای خودتون رو تقویت کنید. آزادکار بودن باعث میشه که دیگه مانند کارمندی، قول و زنجیر نشید و دیگه اون همه کار تکراری رو انجام ندید. برای همین، شاید بشه گفت که توی هر پروژهی جدید تون، چیزهای جدیدی رو هم تجربه میکنید که در نتیجه، باعث تقویت مهارتها تون میشه.
من این جا باز هم تکرار میکنم که آزادکار بودن هم مانند هر کار دیگهای، سختیهای خودش رو داره و شما باید ببینید که آیا روحیه و صبر این کار رو دارید یا نه؟! خیلیها از فریلنسر بودن، فقط این نکته رو میبینن که اونها رئیس خودشون هستن و دیگه نیازی نیست که در زمان معینی از خواب بیدار بشن و به سر کار برن. بله؛ اونها میتونن در زمانهایی که خودشون تعیین میکنن کار کنن و یه فریلسنر میتونه از کاری که دوست اش داره، کسب درآمد کنه و حتی اونها میتونن توی مسافرت هم با لپتاپ شون کار شون رو انجام بدن و محدود به جایی نیستن؛ ولی خب، چیزهای دیگه رو هم باید در نظر بگیرید.
این که دیگه اونها حقوق و درآمد مشخصی ندارن و دیگه مطمئن نیستن که آیا در ماه آینده، هنوز هم اون درآمد خوب رو دارن یا نه؟! برای همین، خیلیها فقط به این دلیل که توی این روش از زندگی، نمیشه به درآمد ماهانه مطمئن بود، اون رو انتخاب نمیکنن و ترجیح میدن که به سراغ کارمندی برن! ولی خب، خیلیها هم هستن که روحیه شون به کارمند بودن نمیخوره و آزادکاری رو انتخاب میکنن و درآمد سالانهی خوبی رو هم دارن.
من، فقط خواستم بگم که خیلی چیزها به خودمون بستگی داره. برخیها هستن که توی شبکهسازی و ساختن روابط جدید، عملکرد خوبی ندارن؛ برای همین، شک نکنید که توی آزادکار بودن هم نمیتونن موفق بشن. برخیها هم هستن که ارتباطهای فوقالعادهای رو دارن و درآمد خوبی رو میتونن ازش بیرون بکشن. بنابراین، اگر میخواید که توی فریلنسری موفق بشید، باید بتونید رابطههای خوبی رو ایجاد کنید که در آینده به کسب درآمد بیشتر براتون منجر بشه.
روش کار کردن آزادکارها با هم فرق داره. برخیها هستن که توسط شرکتها یا موسسهها به دیگران معرفی میشن؛ ولی برخیها هم هستن که خودشون به طور مستقل کار میکنن و از طریق انجمنها یا وبسایتهای معتبر، معرفی میشن و کار جدید شون رو پیدا میکنن. در هر صورت، اون چیزی که بیشتر از همه اهمیت داره، این ئه که توی ارتباط گرفتن، مهارت خوبی داشته باشید. اگر این جوری باشید، شک نکنید که یه فریلنسر موفق میشید. اون وقت هست که به آرزو تون میرسید و هر زمانی که خواستید کار میکنید و هر زمانی که نخواستید کار نمیکنید.
پس، فکر کنم که تا این جا فهمیده باشید که درآمد یه آزادکار/فریلسنر، از انجام پروژههایی که میگیره به دست میآد. اونها از کارفرما یا کارفرماها شون، پروژههایی رو دریافت میکنن و در ازای انجام دادن اونها، هزینه و دستمزد شون رو هم دریافت میکنن.
دستمزد فریلسنرها هم به مهارت، تجربه و زمینهی کاری شون بستگی داره. مثلاً برخیها هستن که دستمزد شون رو به صورت روزانه یا ساعتی تعیین میکنن و برخیها هم هستن که هزینهی کل پروژه رو برآورد میکنن و مبلغی رو به عنوان پیشپرداخت دریافت میکنن و مابقی رو بعد از انجام پروژه میگیرن. البته توی پروژههای بزرگتر و پیچیدهتر، باید قراردادی نوشته بشه که علاوه بر پیشپرداخت، پس از انجام هر مرحله از پروژه، دستمزد فریلنسر پرداخت بشه.
همون طور که قبلاً هم گفتم، درآمد فریلنسرها از ارتباطهایی که ایجاد میکنن، کسب میشه. حالا اون ارتباطها رو میتونن از طریق وبسایتهای فریلسنری که در ادامه معرفی میکنم ایجاد کنن یا این که برای خودشون به کانال ارتباطی ایجاد کنن. مثلاً توی شبکههای اجتماعی فعالیت داشته باشن یا این که یه وبسایت شخصی داشته باشن و نمونهکارها شون رو اون جا قرار بدن و پروژهها شون رو از طریق اون جا دریافت کنن. به هر حال، اون نکتهای که شما باید بدونید، این ئه که دیگه مانند کارمندی نیست که درآمد سراغ تون بیاد، بلکه شما باید برید سراغ درآمد!
خب، حالا دیگه باید بریم سراغ کارها و شغلهایی که میشه به صورت فریلنسری و آزادکاری انجام شون داد. همون جور که خودتون میدونید، هر کاری رو نمیشه به صورت آزادکاری انجام داد. برای همین، من سعی کردهام که توی این بخش، همهی اونهایی رو که میشه معرفی کنم.
البته چون بیشتر فریلنسرها، کار شون رو توی خانهی خودشون انجام میدن، یه جورایی میشه گفت که کار بیشتر اونها جزو شغلهای خانگی به شمار میره. برای همین، پیشنهاد میکنم که نوشتهی «12 ایدهی کسب درآمد در منزل؛ ایدههای پردرآمد!» رو هم بررسی کنید؛ چون توی اون نوشته، موردهایی رو بررسی کردیم که توی این نوشته نیست و میتونه کمک تون کنه. حالا بریم سراغ معرفی چند تا از محبوبترین شغلهای فریلنسرها:
شاید شما هم بدونید که دیگه ما توی عصر ارتباطات زندگی میکنیم و حالا دیگه باید هر فرد یا کسبوکاری بتونه خودش رو خوب معرفی کنه و در دسترس هم باشه. برای همین، حالا دیگه معمولاً هر ایده و کسبوکاری به یه وبسایت نیاز داره که یا میتونه اون رو به یه فریلنسر معتمد بسپاره تا انجام اش بده یا این که با یه شرکت تماس بگیره و معمولاً هزینهی بیشتری رو پرداخت کنه.
پس، اگر شما طراحی و برنامهنویسی وب رو بلد باشید، میتونید توی این زمینه، درآمد فریلنسری داشته باشید و هر چه زبانهای برنامهنویسی بیشتری رو هم بلد باشید، کارهای بیشتری رو میتونید انجام بدید. البته این رو هم باید بگم که اجرای وبسایت برخیها از کسبوکارها و افراد، نیازی به برنامهنویسی نداره و شما میتونید با یادگیری وردپرس، سایت شون رو بسازید. اگر میخواید این مهارت رو یاد بگیرید، پیشنهاد میکنم که دورهی آموزشی «طراحی و ساخت وبسایت؛ بدون کدنویسی» رو تهیه کنید.
شاید قبلاً که گوشیهای هوشمند نبودن، تمرکز کسبوکارها فقط روی داشتن وبسایت بود؛ ولی حالا دیگه این جوری نیست. حالا حتی کسبوکارهای اینترنتی هستن که هیچ وبسایتی ندارن؛ ولی یه اپلیکیشن موبایل پرطرفدار دارن. البته کسبوکارهایی هم هستن که هم وبسایت و هم اپلیکیشن موبایل دارن. اگر شما یه برنامهنویس حرفهای توی ساخت اپلیکیشن موبایل باشید، میتونید درآمد خوبی داشته باشید. البته ابتدا باید تعیین کنید که میخواید روی کدام سیستمعامل کار کنید. تا حالا دو تا سیستمعامل اندروید و IOS خیلی محبوب هستن.
شما میتونید به صورت فریلنسر، بازی هم بسازید. توی این کار، وظیفه تون این میشه که بازیهایی رو طراحی کنید که به صورت آنلاین یا آفلاین اجرا بشه و کاربرها بتونن ازش استفاده کنن و لذت ببرن. البته برای این کار، باید تجربهی کافی داشته باشید و با انواع نرمافزارهای ساخت بازی هم آشنا باشید.
همون طور که توی نوشتههای مختلف همیشه گفتهام؛ تولید محتوا، یه بحث خیلی گستردهای ئه و فقط به نویسندگی محدود نمیشه. در واقع، میشه گفت که ما چند نوع محتوا داریم:
شما میتونید توی هر کدوم از این موردها درآمد خیلی خوبی داشته باشید؛ ولی خب، شاید سادهترین اونها، نویسندگی باشه. این که بتونید برای وبسایتها یا جاهای مختلف، مقالههایی رو بنویسید که یه کار خیلی رایج هم هست که بیشتر در خانه انجام میشه. موردهای دیگهی محتوا رو توی این نوشته بیشتر توضیح دادهام. پس، حتماً اون نوشته رو هم بررسی کنید.
میشه گفت که تقریباً همهی کسانی که یه وبسایت دارن، دوست دارن که در کلیدواژهها و عبارتهای کلیدی مورد نظر شون در هنگام سرچ کاربرها جزو نتیجههای اول باشن. برای همین، حالا دیگه سئو (SEO) به یکی از کارهای پرطرفدار تبدیل شده که هر کسبوکار و شخصی که وبسایت داره، به دنبال اش هست. پس، اگر شما یه متخصص سئو بشید، میتونید درآمد خوبی رو هم داشته باشید. البته برای این کار، شما باید تولید محتوا، الگوریتمهای گوگل، لینکسازی و… رو بدونید و با ابزارهای سئو هم آشنا باشید.
کدام کسبوکاری هست که نیازی به بازاریابی و فروش نداشته باشه؟ بنابراین، این کار، یه کار خیلی گسترده است که هر روز بزرگتر میشه و هر روز هم تعداد کسبوکارهای بیشتری بهش نیاز خواهند داشت. شما توی این کار باید بتونید یه سری کالا یا خدمت رو بفروشید یا این که کاربرها رو به صفحههایی از سایت هدایت کنید. برای این کار، شما میتونید از شبکههای اجتماعی، انجمنها و فرومها، وبلاگنویسی و SEO، ایمیل و… استفاده کنید که خب، به دانش و تجربهی این کار هم نیاز دارید. یه نمونه از این کار، این ئه که شما همکاری در فروش داشته باشید.
برخی از کسبوکارها و افراد هستن که به دلیل کمبود وقت یا کاهش هزینهها (برای نیروهای تماموقت) میخوان که پشتیبانی و نگهداری سایت شون رو به یه فریلنسر بدن. برای همین، شما میتونید سایت شون رو آپدیت نگه دارید و در ازای این کار، دستمزد تون رو دریافت کنید. توی بحث پشتیبانی سایت، موضوعهای زیادی هست که میتونه به شما داده بشه که انجام بدید؛ برای همین، پیشنهاد میکنم که نوشتهی «قرارداد پشتیبانی و نگهداری از وبسایت؛ نکتههایی که باید رعایت کنیم!» رو با دقت بخونید تا دچار دردسر نشید.
با جرئت میتونم بهتون بگم که بازار طراحی گرافیکی، بازاری ئه که بیشتر توی دست فریلنسرها ئه. اونها همهی گرافیک مورد نیاز برای رسانههای الکترونیکی و چاپی رو ایجاد میکنن؛ از ایجاد پوسترهای ساده تا طراحی بیلبوردهای بزرگ! در واقع، فریلسنرها توی این بازار دارن پادشاهی میکنن.
ولی خب، این رو هم بدونید که طراحی گرافیکی، کار سادهای نیست و نیاز ئه که شما توی دورههای آموزشی لازم شرکت کنید تا بتونید به کار تون مسلط بشید و به اون درآمد دلخواه تون برسید. بنابراین، این کار رو ساده ندونید و فکر نکنید که طراحی گرافیکی یعنی فقط دونستن نرمافزار فتوشاپ!
شاید قبلاً از عکاسی فقط برای ثبت خاطرهها مون استفاده میشد؛ ولی با ایجاد کسبوکارهای اینترنتی و نیاز اونها به معرفی کالاها شون به صورت غیر حضوری، عکاسی رونق بیشتری گرفت و حالا شما میتونید از عکاسی کالا تا عکاسی مراسمهای مختلف، درآمد داشته باشید؛ ولی خب، قبل از اون باید نمونهکارهای خوبی رو هم در اون زمینه داشته باشید. در کل، برای این کار، شما نیاز دارید که ابزارها تون رو تهیه کنید و مهارتهای پردازش و ویرایش و روتوش رو هم داشته باشید. مثلاً شما باید کار با نرمافزار فتوشاپ و لایتروم رو بلد باشید.
یکی دیگه از کارهایی که میشه انجام داد، آموزش از راه دور و غیرحضوری ئه. فرض کنید که شما یه معلم هستید که میخواید شاگردهای بیشتری رو داشته باشید یا کسی هستید که یه تخصصی داره و میخواد اون رو هم آموزش بده، در این صورت، شما میتونید در برخی از روزهایی که دوست دارید، آموزش آنلاین داشته باشید. شما میتونید از طریق وبسایتها یا پلتفرمهایی که مخصوص این کار هستن، شاگردهای خودتون رو پیدا کنید یا این که به روشهای دیگه اونها رو پیدا کنید.
آموزش دادن به صورت فریلنسری، آسانتر از آموزش حضوری ئه و گاهی هم درآمد بیشتری داره. زمانبندی کلاسها هم دست خودتون ئه و هر زمانی که دوست داشتید، میتونید کلاسها تون رو برگزار کنید. برای آموزش آنلاین معمولاً از Skype یا WhatsApp یا Google Hangout استفاده میشه؛ ولی خب، بسترهای دیگهای هم هستن که میتونید از اونها استفاده کنید؛ مانند Adobe Connect.
یه سری از افراد یا کسبوکارها هستن که دنبال افرادی میگردن که بتونن صوت مورد نظر شون رو به نوشته تبدیل کنه؛ در واقع، اون رو تایپ کنه. برای همین، شما میتونید این کار رو براشون انجام بدید. البته توی برخی از کارها مانند روزنامهنگاری، شاید نیاز باشه که شما مهارت چندوظیفهای داشته باشید؛ چون باید بتونید همزمان با گوش دادن، اون رو تایپ کنید و نمیتونید که بعد از نوشتن هر جمله، مکث کنید.
یکی دیگه از کارهایی که به مهارت خاصی نیاز نداره، این ئه که اطلاعات و دادههایی رو در جایی که نیاز هست، وارد کنید. مثلاً اطلاعات یه سری از سندها رو در Word یا Excel وارد کنید یا این که اطلاعاتی رو در یه وبسایت وارد کنید و دستمزد تون رو بگیرید.
چند تا کار دیگه هم هست که من فقط اونها رو نام میبرم؛ چون فکر میکنم که دیگه نیازی به توضیح بیشتر براشون نیست و مشخص ئه که باید براشون چی کار کنیم:
در کل، میشه این جوری گفت که آزادکاری یا فریلنسری، راه رو برای خیلیها باز کرده تا هر کسی با هر تخصصی بتونه کار خودش رو داشته باشه. این جوری، شما با هر حرفه و تخصصی که داشته باشید، میتونید خودتون برای خودتون کار کنید و درآمد داشته باشید.
همون طور که قبلاً خدمت تون عرض کردم، آزادکار بودن، یکی از بهترین راهها برای کسانی ئه که میخوان برای خودشون کار کنن. اونها میتونن به طور همزمان با چند تا کارفرما کار کنن و از مهارتهای گوناگونی که دارن، پول دربیارن. زمان، توی دست خودشون ئه و درآمد شون هم سقف ندارن؛ ولی خب، این داستان فقط به این چیزهای خوب ختم نمیشه. حتماً این کار هم مانند هر کار دیگهای، سختیهای خودش رو داره که ما باید بتونیم اونها رو ساده کنیم و حتماً این کار هم قلقهایی داره و مهارتهایی نیاز داره تا بتونیم ازش لذت ببریم.
برای همین، میخوام که در ادامه بهتون بگم که باید چی کار کنیم تا بتونیم به یه فریلنسر موفق و حرفهای تبدیل بشیم؟! البته این رو هم در نظر داشته باشید که خیلی از چیزهایی که توی این بخش میگم، نتیجهی تجربههای ریز و درشتی بوده که توی این راه داشتهام. بنابراین، تکتک شون باید براتون مهم باشن و با دقت بررسی کنید.
در کل، این نکته رو یاد تون باشه که آزادکار یا فریلنسر بودن، یه شخصیت قوی میخواد؛ چون توی این راه، چالشهای زیادی هست که باید باهاشون کنار بیاید و برخلاف چیزی که خیلیها میگن، ایرادهایی هست که باید بتونید. مدیریت شون کنید. بنابراین، اگر حاضر نیستید که این چالشها و ایرادها رو قبول کنید، شاید بهتر باشه که یه آزادکار نشید! ولی اگر میخواید که یه فریلنسر بشید، باید تواناییهایی که در ادامه میگم رو داشته باشید.
دربارهی کاری که میخواید انجام بدید، خوب فکر کنید. توی انتخاب زمینهی کاری تون، هیچ عجلهای نداشته باشید. خوب بهش فکر کنید که میخواید توی چه رشتهای ماهر بشی و کار کنی. از نویسندگی تا برنامهنویسی، هر رشتهای رو هم که انتخاب کنید، بالاخره میتونید یه کاری رو باهاش پیدا کنید؛ ولی این رو بدونید که شما باید رشتهای رو انتخاب کنید که بهش علاقه دارید. فقط به سختیهای کار، نگاه نکنید؛ چون هر کاری، به اندازهی خودش، سختیهایی رو داره. یادتون باشه که شما قرار ئه که با اون کار، زندگی کنید و نباید جوری انتخاب کنید که بعد از مدتی، پشیمان بشید. پس، نقطههای قوت خودتون رو فهرست کنید و ببینید که میخواید توی کدام فعالیت داشته باشید.
من پیشنهاد میکنم که بازار رو هم بررسی کنید و ببینید که کدام حوزه، خواهان بیشتری داره. چون معمولاً باید دنبال کاری باشید که مردم، بیشتر براش پول میدن یا این که کاری باشه که قابل توسعه باشه و بشه اون رو گسترش داد. برای مثال یه طراح سایت راحتتر میتونه کار بگیره تا کسی که باستانشناس ئه. پس ببینید که چه تعدادی از مردم حاضر اند که برای تخصص تون هزینه کنن.
وقتی که تصمیم گرفتید که میخواید توی چه زمینهای فعالیت تون رو شروع کنید، حالا باید هر چیزی رو که برای شروع کار نیاز دارید، آماده کنید؛ چون شما باید قدم اول رو محکم بردارید. مثلاً اگر میخواید که یه کارشناس تولید محتوا باشید، باید یه رایانهی خوب و یه اینترنت پرسرعت داشته باشید و اگر میخواید که یه عکاس باشید، باید یه دوربین خوب داشته باشید که زحمت تون رو زیر سوال نبره! بنابراین، شما به عنوان یه آزادکار و فریلنسر، باید توی کار تون سرمایهگذاری کنید و هرگز نباید این ضربالمثل معروف رو از فراموش کنید که «پول، پول میآره».
علاوه بر اون ابزارهایی که نیاز دارید و باید براشون هزینه کنید، شما باید برای آموزش و یادگیری تکنیکها هم هزینه کنید تا بتونید مهارت و تخصص تون رو توی اون کار بالا ببرید. پس، برای شروع، یه منبع خوب رو برای آموزش انتخاب کنید. البته نیازی نیست که از همون ابتدا به آموزشگاه برید و میتونید که از آموزشهای اینترنتی هم استفاده کنید؛ ولی این رو یاد تون باشه که نباید تا وقتی که توی کار تون مسلط نشدهاید، دنبال کار برید.
مورد دیگهای که میتونم برای آموزش بهش اشاره کنم، داشتن یه معلم ئه. ببینید؛ بهترین راه برای یاد گرفتن یه چیز جدید، این ئه که از کسی کمک بگیرید که توی اون کار، تخصص داره و میتونه معلم شما توی اون کار باشه. اون فرد با توجه به تجربههایی که داره، میتونه سرنخها و ایدههای خوبی رو بهتون بده و کمک تون میکنه تا تواناییهای خودتون رو بهتر بشناسید. شاید هم شما رو به برخی از مخاطبهای خودش معرفی کنه تا کار تون رو با اونها آغاز کنید.
شما میتونید اون فرد رو با معرفی دوستها یا آشناها یا همکارها تون پیدا کنید یا این که بهصورت آنلاین جستجو کنید و اون فرد خبره رو پیدا کنید. همچنین، شما میتونید بهصورت آنلاین افراد خبرهای که توی حوزهی کاری شما هستن رو پیدا کنید و باهاشون در ارتباط باشید یا این که اتفاقهای حوزهی کاری تون رو بهصورت آنلاین دنبال کنید. به هر حال، اون چیزی که من پیشنهاد میکنم، این ئه که دست از آموزش برندارید و خبرها و رویدادهای حوزهی کاری تون رو دنبال کنید.
اگر یاد تون باشه، من در ابتدای این نوشته یه خرده دربارهی شبکهسازی و ساختن روابط جدید حرفهایی رو زدم و گفتم که یکی از کارهای مهمی که یه آزادکار باید دنبال کنه، ساختن ارتباطهای جدید ئه تا خودش رو بیشتر از قبل معروف کنه تا بتونه پروژههای بیشتری رو بگیره. پس، کار دیگهای که شما باید انجام بدید، این ئه که علاوه بر حفظ ارتباطهای قبلی، دامنهی ارتباطها تون رو گسترده کنید و خودتون رو به آدمهایی برسونید که میتونن توی رسیدن به هدف تون کمک تون کنن. مثلاً شما میتونید توی رویدادهای مرتبط با کار تون شرکت کنید. شما باید همیشه دنبال زدن کانال ارتباطی باشید!
معمولاً کارفرماها بیشتر دنبال این هستن که صفر تا صد یه کار رو به یه گروه بدن و خیال شون راحت باشه که کارها داره انجام میشه. پس، کار دیگهای که میتونه به درآمد بیشتر تون کمک کنه، داشتن یه تیم کاری ئه. درست ئه که شما میتونید به تنهایی به عنوان یه طراح سایت پروژه بگیرید؛ ولی اگر یه طراح گرافیک و تولیدکنندههای محتوا در کنار شما باشن، میتونید پروژههای بهتری رو از صفر تا صد بگیرید.
البته این رو هم در نظر داشته باشید که خود شما باید روی یک کار تمرکز کنید و سعی کنید که فقط در یک راستا پروژه بگیرید و بقیهی کارها رو به افراد دیگهای بسپارید. مثلاً اگر شما طراحی سایت انجام میدید، دیگه پروژهی سئو (SEO) نگیرید. چون اون جوری، تمرکز تون رو از دست میدید و نمیتونید کارها تون رو به خوبی تحویل بدید و اگر هم بتونید، انرژی زیادی از شما گرفته میشه.
یکی دیگه از موردهایی که میتونه ارتباطها تون رو بیشتر کنه، کار کردن در فضای کار اشتراکی ئه. ببینید؛ درست ئه که در چند سال اخیر، افرادی بیشتری از جامعه مون با مفهوم فریلنسری آشنا شدهاند؛ ولی هنوز هم کسانی هستن که به آزادکاری به عنوان یه کار مستقل نگاه نمیکنن. این نگاه رو از مدیرعاملها و کارمندها گرفته تا عمه و خاله و فامیل دارن! پس، اگر کار تون یه جوری ئه که میتونید توی خانه هم انجام بدید؛ ولی حوصلهی شنیدن حرف بقیه رو ندارید، من پیشنهاد میکنم که یه فضای کار اشتراکی پیدا کنید.
توی اون جا در ازای اجارهی ماهانهای که میدید، میتونید ارتباطها تون رو افزایش بدید و پروژههای بیشتری رو هم به دست بیارید و دیگه کسی به شما به چشم یه علاف خونهنشین نگاه نمیکنه! البته شاید همه مون، این شرایط رو نداشته باشیم و شاید فضای کار اشتراکی به اون شکلی که در تهران هست، توی شهرستان شما نباشه؛ ولی خب، بالاخره میتونید یه جا رو برای خودتون پیدا کنید. مثلاً یه اتاق از یه دفتر یا آموزشگاه رو اجاره کنید یا این که بعضی از روزها رو در کتابخانه یا فرهنگسراها باشید. اگر بگردید، اون جا رو پیدا اش میکنید!
حالا که میخواید وارد حوزهی کار فریلنسری بشید، باید این نکته رو همیشه به یاد داشته باشید که کار تون جزئی از شخصیت تون هست. یعنی اگر قرار باشه پروژهای رو بگیرید، اون چیزی که بیشتر از همه کمک تون میکنه، این ئه که شما چقدر شناختهشده هستید و بقیه چقدر شما رو قوی و خوشقول و خوشرفتار میدونن.
در واقع، شما یه برند برای خودتون هستید که باید اون رو بسازید و هر اون چه نیاز هست رو به دیگران نشان بدید. یه سری کارها که خوب ئه رو انجام بدید و از انجام یه سری کارها که شما رو از چشم دیگران میاندازه، دوری کنید. ساختن برند یعنی این که برای خودتون محدوده بذارید؛ شما قرار نیست که برای هر کسی کار کنید و هر جایی کار کنید و قرار نیست که با هر قیمتی کار کنید. این چیزها رو تعیین کنید.
برای همین، من پیشنهاد میکنم که ابتدا خوب فکر کنید که میخواید در نگاه دیگران چطور دیده بشید؟! چون دیگران، اون چیزی رو از ما میبینن که ما بهشون نشان میدیم. مثلاً اگر قرار ئه که فرد خوشقولی باشید، باید پروژهها رو سر وقت تحویل بدید و نباید با اومدن پروژهای با پول بیشتر، پروژهی قبلی رو کنار بذارید؛ چون اگر این کار رو بکنید، چهره تون پیش مشتری خراب میشه و همین موضوع شاید دهانبهدهان بچرخه و تاثیر زیادی توی درآمد تون داشته باشید. چه کسی دوست داره که با کسی کار کنه روی حرف خودش نیست؟
رزومهی شما، مهمترین پشتوانهی یه فریلنسر و آزادکار ئه. پس نباید بذارید که لکهدار بشه. بنابراین، درست برنامهریزی کنید و پشتیبانی خوبی رو داشته باشید. ارزش کار خودتون رو هم بدونید و توی بازار فریلسنری که یه بازار رقابتی ئه، سعی کنید که بهترین پیشنهاد رو بدید. برخیها هستن که برای گرفتن پروژههای بیشتر، پیشنهادهای مالی خیلی پایینی رو به کارفرما میدن؛ ولی خب، بعد از یه مدتی که درآمد شون کم شد، ناامید میشن. پس، من پیشنهاد میکنم که پیشنهادهای خیلی پایین و خیلی بالایی رو ندید و منطقی باشید.
شاید شما در ابتدای کار تون باشید و طبیعی باشه که قیمت پایینتری رو بدید تا بتونید رزومه و نمونهکارهای خوبی رو از خودتون به جا بذارید؛ ولی در ادامهی کار، نباید بیش از اندازه ارزان کار کنید. نذارید اون فضای رقابتی، ارزش زمان و مهارتی رو که میذارید کم کنه. پیشنهادهای مالی پایین، شاید در ابتدا خوب به نظر برسن؛ ولی در درازمدت میبینید که دارید با کارفرماهایی کار میکنید که ارزش کار تون رو نمیدونن و فقط تلاش میکنن که با کمترین هزینه، کار شون رو انجام بدید.
ولی این رو هم در نظر داشته باشید که اگر پول کمتری رو در ابتدای کار بگیرید، خیلی بهتر از این ئه که فرصتها تون رو از دست بدید و هیچ سفارشی نگیرید. مورد دیگه، این ئه که هرگز فکر نکنید اگر قیمت شما پایینتر باشه، شما انتخاب میشید. قیمت پایین دادن الزاماً باعث نمیشه که کارفرماها شما رو انتخاب کنن. اونها این احساس رو دارن که هر چقدر قیمت شما پایینتر از فریلنسرهای دیگه باشه، کیفیت کار تون هم پایین میآد.
علاوه بر اخلاق و رفتار شما، اون چیزی که بیشتر توی برندسازی شخصی بهتون کمک میکنه، رزومه و نمونهکارهایی هست که شما دارید. بنابراین، در کنار درآمد، تلاش شما باید این باشه که رزومه و نمونهکارهای خوبی رو از خودتون داشته باشید و اون رو توی سایت شخصی تون خوب نشان بدید یا این که اگر دارید از پتلفرمهای فریلنسری استفاده میکنید، پروفایل تون رو کامل کنید و نمونهکارها تون رو خوب نشان بدید. یه موضوع، این ئه که شما نمونهکار خوبی رو داشته باشید و یه موضوع هم این ئه که بتونید اون رو خوب ارائه بدید و نشان بدید!
البته تعداد نمونهکارها تون، چیزی مهمی نیست! مهم، کیفیت اونها ئه. پس، سعی کنید پروژههایی رو که انجام میدید به بهترین نحو انجام بدید. خیلی از کارفرماها به کیفیت پروژههای شما نگاه میکنن و نه کمیت اونها.
یه مورد دیگه که باید بهش توجه کنید، حقوق معنوی کار شما است که نباید اون رو نادیده بگیرید. به نظر من، در هر پروژهای که انجام میدید باید یه نام و نشان از شما توی اون باشه که مشخص باشه که شما اون رو انجام دادهاید. اون جوری میتونید اعتبار بیشتری رو هم به دست بیارید.
به قول یکی از مهندسهایی که قبلاً با هم کار میکردیم، «پول» یکی از مهمترین انگیزهها برای کار کردن ئه! در واقع، همه مون از صبح تا شب داریم برای پول کار میکنیم. پس، پول همیشه یه مورد خیلی مهم ئه که باید مراقب باشیم از دست مون در نره!
فریلنسری و آزادکاری میتونه درآمد کلی بیشتری رو نسبت به کارمندی داشته باشه و شما هیچ سقفی رو برای درآمد تون ندارید؛ ولی خب، همون طور که قبلاً هم گفتم، درآمد مستمری ندارید. بسته به زمینهی کاری تون، شاید یک ماه یا بیشتر، درآمدی رو نداشته باشید. در حالی که اگر کارمند باشید، خیال تون آسوده است که هر ماه، یه درآمد ثابتی رو دارید که میتونید روی اون، برنامهریزی کنید.
برای همین، باید توانایی مدیریت مالی رو داشته باشید و بتونید درآمدها و هزینهها تون رو کنترل کنید تا دچار مشکل مالی نشید. در واقع، شما باید بتونید پولی رو که در دست تون هست، برای مدت بیشتری نگه دارید. من حتی پیشنهاد میکنم که قبل از شروع فریلسنری، یه پسانداز خوب داشته باشید که استرس بیپولی سراغ تون نیاد.
با توجه به ارزش پایین پول کشور ما در مقابل دلار، اگر بتونید که درآمد دلاری داشته باشید و پروژهها تون به دلار بگیرید (چه از طریق دوستها تون و چه از طریق پلتفرمهای فریلسنری)، نگرانی خیلی کمتری رو برای درآمد تون خواهید داشت. البته شاید امروزی که شما دارید این نوشتهی من رو میخونید، بانکهای ایران هنوز تحریم باشن و این نکته رو هم بدونید که توی سایتهای جهانی فریلنسری، رقابتی خیلی شدیدتری هست و واقعاً باید خوبی باشید.
حالا میخوام یه نکتهای رو بهتون بگم که اون موقعها خیلی به خودم کمک کرد. همون طور که گفتم، یه زمانهایی هست که شما پروژهای رو ندارید و درآمدی رو هم ندارید. اگر چند بار چنین چیزی براتون پیش بیاد، احتمالاً خسته و دلسرد میشید. برای همین، من پیشنهاد میکنم که بیکار نشینید و مثلاً تا ظهر نخوابید؛ چون اون جوری، دچار افسردگی میشید. پس، کارهایی رو انجام بدید که براتون مفید ئه. مثلاً اگر سایتی دارید، براش تولید محتوا کنید یا اون رو بهبود بدید. مثلاً شما میتونید توی رویدادهای مربوط به حوزهی کاری تون شرکت کنید یا این که آموزش ببینید. خلاصه این که بیکار نمونید. دنبال مشتری باشید و برای خودتون بازاریابی کنید.
در آخر باید بدونید که مدیریت مالی کردن، فقط این نیست که پولها تون رو جمع کنید؛ بلکه شما باید بتونید برای آینده تون هم سرمایهگذاری کنید. مثلاً توی سرمایهگذاری توی بورس یا طلا یا هر چیز دیگه. البته مورد دیگهای که من پیشنهاد میکنم اون رو هرگز فراموش نکنید، بیمه است. شما مانند یه کارمند، رابطهی استخدامی با کارگاه ندارید تا بیمه براتون رد بشه و این یعنی این که شما سابقهی کار و بازنشستگی ندارید. ولی خب، شما میتونید با پرداخت ماهانه خودتون رو اختیاری بیمه کنید تا از مزایای بیمهی درمانی و بازنشستگی محروم نباشید یا این که میتونید یکی از شرکتهای بیمهی عمر رو انتخاب کنید.
همون طور که قبلاً هم خدمت تون عرض کردم، توی زندگی فریلنسری، معمولاً زمان کار کردن تون در دست شما ئه؛ مگر اون پروژههایی که نیاز باشه تا با دیگران به طور همزمان کار کنید که در اون صورت، باید زمان کار کردن تون رو با اونها هماهنگ کنید. البته این که شما زمان رو اختیار دارید، به مسئولیت تون هم اضافه میکنه؛ چون اگر توانایی مدیریت زمان رو نداشته باشید و پروژهها رو سر وقت تحویل ندید، میتونه به رزومه و سوابق کاری تون آسیب بزنه و حتی میتونه روی زندگی شخصی تون هم اثر بذاره. پس، باید بتونید برای پروژهها زمان معقولی رو اختصاص بدید و برای خانواده و کارهای شخصی تون هم همین طور.
برخلاف تصوری که خیلیها دارن، هرگز این طور فکر نکنید که قرار ئه کمتر کار کنید و بیشتر پول بگیرید. زمانهایی هست که از خستگی کار کردن، سر میز کار تون خواب تون میره! من، توی نوشتهی «چند پیشنهاد کاربردی برای افزایش تمرکز در کسبوکار خانگی» نکتههای خیلی خوبی رو گفتهام که حتماً به درد شما هم میخوره. اون نکتهها فقط برای کار کردن در منزل نیست؛ بلکه برای آزادکارها هم مفید ئه.
یکی از نکتههایی توی اون جا گفتهام، این ئه که برای کار روزانه تون، یه زمان مشخص رو تعیین کنید. مثلاً از ساعت 09:00 تا 18:00 کار کنید. اگر این کار رو نکنید، زندگی تون نظم نداره و شک نکنید که حتی از نظر سلامتی هم آسیب میبینید. من کار کردن توی شب تا صبح رو پیشنهاد نمیکنم؛ چون میدونم که بعد از یه مدتی، کارایی تون کم میشه و دچار افسردگی و بیحالی میشید.
در کل، برای کار کردن تون یه برنامهی زمانی داشته باشید و با توجه به رقیبها تون برای هر ساعت از کار تون هم یه نرخ منطقی داشته باشید. برای خودتون مشخص کنید که به چه مقدار کار کردن نیاز دارید و چه مقدار درآمد ماهانه داشته باشید که خیال تون آسوده باشه. بر اساس اون و بر اساس زمانی که دارید، پروژهها تون رو بردارید تا از نظر مالی و زمانی، کار کردن براتون خستهکننده نباشه. این رو هم در نظر داشته باشید که هر چقدر تجربهی شما بیشتر بشه، معمولاً نرخ ساعتی شما هم بیشتر میشه.
اگر میخواید که خوشقول باشید، همیشه سعی کنید که با توجه به توانایی که دارید و نیازهای کارفرما در پروژه، زمان تحویل پروژه رو مشخص کنید. هرگز این جوری فکر نکنید که اگر زمان رو زودتر بگید، براتون یه امتیاز میشه. اگر نتونید سر زمانی که گفتهاید تحویل بدید، چی؟
پیشنهاد دیگهای که میکنم این ئه که قبل از قبول پروژه، با کارفرماها صحبت کنید تا شناخت خوبی رو از کارفرما و پروژه اش داشته باشید. هر سوالی که دربارهی پروژه دارید، ازش بپرسید تا همه چیز براتون روشن باشه. اون جوری میتونید راحتتر زمان تحویل پروژه رو تعیین کنید. البته برخی از کارفرماها هم هستن که خیلی سختگیری میکنن و به خوبی پول نمیدن. این جوری کارفرماها معمولاً براتون دردسر میشن و به سادگی هم راضی نمیشن. برای همین، توی اون گفتگوی اولیه، میتونید یه شناخت کلی از کارفرما پیدا کنید. در کل، بهتر ئه که با هر کارفرمایی کار نکنید.
همیشه وقتی که ما کاری رو آغاز میکنیم، هیجان و انرژی زیادی داریم. برای همین، همیشه دوست داریم که کارها رو بدون توقف انجام بدیم؛ ولی چقدر میتونیم این روند رو ادامه بدیم؟ آیا شما میتونید که ده سال یا بیست سال، این جوری زندگی کنید که همیشه کار کنید و هیچ سرگرمی نداشته باشید؟ حتماً اگر حتی بخواید هم نمیتونید! چون انسان، آهن نیست که به سرگرمی، تفریح و سرگرمی نیازی نداشته باشه. اگر به این چیزها اهمیت ندید، خودبهخود روحیه تون رو از دست میدید و بازدهی کار تون پایین میآد.
یکی از ویژگیهایی که زندگی فریلسری داره، این ئه که روابط انسانی شما رو کاهش میده؛ چون معمولاً شما مانند کارمندها نیستید که توی یه اداره کار کنید و هر روز با چند نفر در ارتباط باشید. معمولاً شما هر روز توی خانه یا دفتر کار تون هستید و کمتر دیگران رو میبینید. برای همین، باید سعی کنید که بین کار و نیازهای اولیه تون، یه تعادل رو برقرار کنید و نباید بذارید که روحیه تون از دست بره.
یکی از موردهایی که روحیهی خوب رو از ما میگیره، این ئه که روابط انسانی زیادی نداریم. پس، سعی کنید که دوستهایی رو داشته باشید و اونها رو ببینید. یه مدتی از هر روز رو در بیرون از خانه یا دفتر کار تون باشید. ورزش کردن رو هم حتماً پیشنهاد میدم و من خودم سعی میکنم که سه روز در هفته رو به باشگاه برم؛ ولی در هنگام کار کردن روزانه هم باید یه سرگرمیهای کوچکی داشته باشید.
معمولاً شما بعد از چند ساعت کار کردن، خسته میشید و دوست دارید که یه چرت بزنید؛ ولی من پیشنهاد میدم که به جای اون کار، از جا تون بلند بشید و یه کم نرمش کنید و حتی میتونید بیرون برید و قدم بزنید. چرت زدن در روز باعث میشد که کسل بشم. برای همین، من قبلاً یه توپ بیسبال داشتم که به دیوار میزدم و حال خوبی بهم میداد. شما میتونید این کار رو هم بکنید.
برخلاف چیزی که برخیها فکر میکنن، گرفتن پروژه، پایان کار نیست؛ بلکه شما باید بتونید با انجام درست پروژه، کارفرما تون رو راضی نگه دارید تا بتونید پروژههای بعدی ایشون رو هم انجام بدید یا این که شما رو به دیگران معرفی کنه تا پروژههای بیشتری رو بگیرید. کارفرمای راضی یعنی گرفتن پروژههای جدید. پس، فکر کنید که فقط یه مشتری دارید و بهترین کیفیت رو بهش تحویل بدید.
فریلسنرها معمولاً با کارفرماهای مختلفی کار میکنن که هر کدوم شون یه اخلاق و سبک کاری دارن. پس، آزادکارها باید بتونن خودشون رو با شرایط کارفرماهای جدید سازگار کنن. برای همین، شاید توی روند کاری شون، اختلاف نظرهایی پیش بیاد که توی این مورد، من پیشنهاد میکنم که نقدها و بازخوردها شون رو با روی خوش بپذیرن. چون اونها شما رو استخدام کردهاند که کار شون رو راه بندازید. پس، هر چیزی که اونها میگن رو باید انجام بدید. البته اگر فکر میکنید که یه جاهایی نیاز به توضیح داره تا کار اشتباهی انجام نشه، باید بتونید کارفرما تون رو قانع کنید.
یکی دیگه از موردهایی که به رضایت کارفرماها کمک میکنه، این ئه که همیشه در دسترس شون باشید. مثلاً توی زمان کاری روزانه تون در دسترس اونها باشید؛ نه این که وقتی باهاتون تماس میگیرن جواب ندید یا بعد از انجام پروژه، دیگه پشتیبانی نداشته باشید.
این نکته رو هم یاد تون باشه که نباید پلهای پشت سر تون رو خراب کنید. زمانی که شما دارید برای خودتون کار میکنید، خیلی مهم ئه که سابقهی خوبی رو از خودتون به جا بذارید تا ارتباطها تون حفظ بشه. بنابراین، هر چیزی که پیش بیاد، هرگز نباید پلهای پشت سر تون رو از بین ببرید؛ چون شما به عنوان یه آزادکار، چهرهی اصلی کسبوکار تون هستید و نباید بذارید که اون چهره، خراب بشه!
البته در کنار این که نباید بذارید چهره کسبوکار تون خراب بشه، نباید از حقوق خودتون هم کوتاه بیاید و نباید بیگدار به آب بزنید. گاهی هست که برای پول بیشتر یا راضی کردن کارفرما، نیاز نمیبینیم که برای پروژه مون قرارداد ببندیم. در حالی که من پیشنهاد میکنم که برای هر کار تون یه سند (یه قرارداد مطمئن) داشته باشید و ریسک بیقراردادی رو نپذیرید؛ چون اگر مشکلی پیش بیاد، شاید تا چند برابر درآمد تون باید هزینه کنید تا بتونید اون مشکل رو حل کنید. البته این مورد برای پروژههایی هست که بیرون از پلتفرمهای فریلنسری میگیرید؛ وگرنه اون پتلفرمها، قانونهای خودشون رو دارن.
اگر یاد تون باشه، من قبلاً دربارهی برندسازی شخصی صحبت کردم و گفتم که شما چهرهی اصلی کسبوکار تون هستید و در واقع، خود شما کسبوکار تون هستید. پس، تا میشه باید بتونید خودتون رو در حوزهی کاری تون برند کنید و اعتبار خودتون رو بالا ببرید. توی زندگی فریلنسری، همیشه باید در کنار معرفی خودتون، کار تون رو هم معرفی کنید و کارت ویزیت بدید تا افراد بیشتری شما رو بشناسن.
ولی خب، در کنار معرفی کردن، شما باید ویژگی یا ویژگیهایی رو داشته باشید که شما رو از دیگران متمایز کنه؛ دقیقاً مانند هر برند دیگهای که به یک یا چند تا از ویژگیها اش شناخته میشه. پس، به این فکر کنید که چه چیزی دارید یا چه چیزی باید داشته باشید تا بتونید از رقیبهای خودتون متفاوت باشید. آیا شما خلاق و کارآمد هستید؟ آیا در فلان بخش از کار تون فوقالعاده هستید؟ آیا نمونهکار و سابقهی زیادی در فلان مورد دارید؟ بالاخره شما باید از ویژگیهای خوب تون به سود خودتون استفاده کنید.
یاد تون باشه که حتی اگر بهترین آدم هم باشید، اگر نمونهکارهای خوبی نداشته باشید، کسی به سراغ شما نمیآد. پس، شاید قدم اول شما باید این باشه که بتونید رزومه و نمونهکارهای خوبی رو برای خودتون بسازید؛ حتی با قیمت ارزانتر! اگر راست اش رو بخواید، در روزهای اول، شما باید به سراغ کافرماها برید؛ ولی بعدها که قوی و باتجربه شدید، اونها به سراغ شما میآن؛ تجربه، چیزی ئه که همهی کارفرماها به دنبال اش هستن! آزادکارهای ضعیف، شانسی برای انتخاب شدن ندارن؛ ولی این رو هم نباید فراموش کنیم که آزادکارهای قوی هم از هیچی شروع کردهاند.
این رو هم یاد تون باشه که اسم و اعتباری که ساختهاید، به تنهایی نمیتونه همهی کارها رو بکنه. پس، شما باید همچنان در حال معرفی کردن خودتون باشید. فعالیت توی اینترنت و فضای مجازی میتونه این کار رو براتون سادهتر کنه. اگر یه وبسایت داشته باشید و توی اون جا آموزش هم بدید، خودتون رو بهتر نشان میدید. فعالیت توی شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای فریلنسری هم بهتون خیلی کمک میکنه تا بتونید خودتون رو بیشتر به کارفرماها معرفی کنید. نکتهای که هست، این ئه که در هر جایی که هستید، سعی کنید که یه معرفی خوب از رزومه و نمونهکارها تون داشته باشید.
شما میتونید موقعیتهای خوبی رو در اینترنت و شبکههای اجتماعی و پلتفرمها برای خودتون ایجاد کنید. شما به سادگی میتونید کارفرماها تون رو پیدا کنید؛ جوری که هیچ نیازی به ملاقات حضوری هم نباشه!
در کل، برای کار بجنگید. در دنیای فریلنسرها (آزادکارها) به کسی پول میدن که زرنگ، باتجربه و بااراده باشه. این که شما فقط یه وبسایت دارید، باعث نمیشه که کارفرماها به سراغ تون بیان. پیشنهاد بدید و باز هم پیشنهاد بدید. هر چقدر بیشتر پیشنهاد بدید، احتمال قبول شدن پیشنهاد تون، بیشتر میشه.
حالا دیگه نوبتی هم باشه، نوبت معرفی کردن چند تا سایت و پلتفرم فریلنسری ئه. البته چه توی ایران و چه توی جهان، سایتهای دورکاری زیاد هست؛ ولی خب، سایتهای متروک فریلنسری هم کم نیستن. پس، ما باید سراغ اونهایی بریم که تعداد کاربرهای زیادی دارن تا بتونیم موقعیتهای بیشتری رو داشته باشیم.
هر کدام از اون پلتفرمهای فریلنسری، در زمینههای مختلفی فعالیت دارن؛ مانند تولید محتوا، کارهای گرافیکی، ترجمه، برنامهنویسی، تایپ کردن و… . البته برخیها هستن که در همهی زمینههای دورکاری فعالیت میکنن؛ ولی برخیها هستن که فقط در یک یا چند زمینهی خاص فعالیت دارن. هر کدام از اونها هم قانونها و سیاستهای خودشون رو دارن. پس، باید خودتون بگردید و ببینید که توی کدام شون، جواب بهتری رو میگیرید.
چند تا پلتفرم فریلسنری در ایران:
چند تا پلتفرم فریلسنری در جهان:
سخن پایانی
امیدوار ام که در توی این نوشتهی طولانی تونسته باشم که از زندگی فریلنسری یه معرفی خوبی رو به شما کرده باشم. البته هر چقدر هم که درباره اش حرف بزنم، باز هم کم ئه؛ چون توی هر کدام از مرحلههای این سبک زندگی (Life Style) سوالهای متفاوتی براتون پیش میآد که نیاز هست کسی پاسخ شون رو بهتون بده. پس، اگر سوال یا نظری دارید، برام کامنت بذارید تا اگر بلد بودم، راهنمایی تون کنم.
ولی خب، در کل، فریلسنر بودن، یه جور سبک زندگی ئه که شاید هر کسی اون رو دوست نداشته باشه و شاید هم برخیها باشن که روحیه اش رو نداشته باشن و هنوز دوست داشته باشن که هر روز صبح به اداره شون برن و به صورت حضوری با همکارها شون کار کنن. شما این حق انتخاب رو دارید که کدام روش از کار کردن رو داشته باشی؛ ولی آزادکار بودن هم سادگیها و سختیهای خودش رو داره و نباید فقط خوبیها یا فقط بدیها اش رو دید!
شک نکنید که من برای تکتک محتواهای کارنتا زمان میذارم تا بتونم چیزهای درستی رو بهتون آموزش بدم؛ چون آموزشهای سطحی و پراکنده، به درد هیچ کسی نمیخوره و آدم رو بیشتر گمراه میکنه. اگر شما هم محتواهای من رو دوست دارید و براتون مفید بوده، میتونید با انتخاب یکی از گزینههای زیر، من رو مهمان کنید:
دیدگاه و امتیاز تون رو بذارید